خرداد: علی خرم دیپلمات سابق و کارشناس و استاد حقوق بین الملل در یادداشت خود در روزنامه آرمان به تبعات همه پرسی استقلال اقلیم کردستان پرداخته که در ادامه متن کامل آن را می خوانید.
در
ظرف 14سال گذشته که حکومت مرکزی عراق سرگرم احیای ساختارهای خود بوده و
تروریسم بیامان بهجان ملت عراق افتاده و حکومت مجبور به مقابله با آن
بوده، کردها از موقعیت سوءاستفاده کردهاند. اگرچه شیعیان و تا حدودی
اهلتسنن در آزادسازی موصل و بقیه نقاط مورد ادعای اقلیم کردستان عراق از
تسلط داعش و سایر تروریستها نقش کلیدی بازی کردهاند و یقینا بدون وجود
آنان این آزادسازی صورت نمیگرفت، ولی کردها این موهبت را پاس نداشته و
درصدد ضربهزدن به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی مردم عراق هستند. همین امر
باعث شده شیعیان و عربهای سنی به همهپرسی برای استقلال اقلیم کردستان
عراق واکنش منفی نشان داده و آن را خیانت کردها در این مقطع تاریخی به مردم
عراق تلقی کنند. بدین ترتیب اولین اثر همهپرسی فرصتطلبانه کردها هویدا
میشود که چگونه شکلگیری تنفر و بهدنبال آن جنگ و درگیری بین کردها و
اعراب (شیعه و سنی) عراق شروع میشود و به سوریه نیز کشیده خواهد شد. دو
دولت عراق و سوریه که در وضعیت بیثبات قرار گرفتهاند، این همهپرسی را
طبیعتا برنمیتابند و در اولین فرصت به دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود
خواهند پرداخت. این شرایط برای ایران و ترکیه که کشورهای مقتدر و سرپا
هستند، بهمراتب جدیتر بوده و هرگونه تردید از سوی این دولتها برای دفاع
از تمامیت ارضی، از سوی ملتهایشان و افکار عمومی بهعنوان کوتاهی در وظایف
تلقی میشود. بنابراین کردهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران نباید انتظار
داشته باشند این قبیل دولتها در قبال همهپرسی فرصتطلبانه اقلیم کردستان
عراق، فرش قرمز پهن کنند، بلکه باید بدانند وضعیت حاضر نمیتواند ملاک
قضاوت کردها برای تشکیل یک دولت کردی قرار گیرد و آینده آبستن حوادثی
خونبار خواهد بود که قربانی آن ملتهای چهار کشور و بیش از همه کردها
خواهند بود. اولویت منطقه مبارزه با داعش است و هیچعامل انحرافی نباید این
موضوع را تحتالشعاع قرار دهد. آمریکا ابتدا در حمایت از عربستان و پشت سر
داعش قرار داشت و اکنون به جبهه مقابله با داعش پیوسته است. بهعبارت دیگر
نوعی هدف مشترک برای ایران و آمریکا بهوجود آمده که میتواند زمینه
همکاری دو کشور باشد و مقدمهای برای روانشدن مذاکره برای حل سایر
اختلافات محسوب شود.
پیش
از این در بوسنی و هرزگوین ایران برای نجات مسلمانان از کشتار بیامان
صربها و تشکیل دولت بوسنی تلاش میکرد و در سوی دیگر آمریکا هم با صربها
مخالف و موافق تشکیل دولت در بوسنی بود. نزدیکی دیدگاهها سرانجام موجب شد
دولت بوسنی بهسلامت در میان اقیانوسی از دولتهای مسیحی ارتدوکس و کاتولیک
تشکیل شود. تجربه بعدی در افغانستان بود که بدون نقش ایران، نه طالبان
سقوط میکرد و نه از میان گروههای اسلامی متضاد، دولت وحدت ملی شکل
میگرفت. تجربه سوم صحنه عراق و تجربه چهارم صحنه سوریه است. البته در همه
تجارب گذشته، آمریکا تمام تلاش خود را بر این متمرکز کرده بود که بعد از
ایفای نقش تعیینکننده ایران در ازبینبردن گروههای معاند و تروریستی، در
مرحله تشکیل حکومت، ایران را دور بزند و بهتنهایی در معادلات نقش ایفا کند
و این مربوط به قدرت و نفوذ بینالمللی و جایگاه اقتصادی ایران است که
رقابت با آمریکا را در مرحله صلحسازی و ایجاد حکومت و ایفای نقش در
معادلات سخت میکند. از همین نکات میتوان دریافت که اولویت همه بازیگران
جهانی و بازیگران منطقه خاورمیانه بهجز اسرائیل، عدم برگزاری همهپرسی
استقلال اقلیم کردستان عراق در این مقطع خطرناک است که میتواند جبهه جدیدی
از درگیری بین ترکیه و کردها و بین اعراب و کردها بهوجود آورد و داعش را
از مرگ حتمی نجات دهد. بیجهت نیست که برخی صاحبنظران بدبین منطقه اظهار
میدارند کردها با یک توافق پنهانی با داعش این همهپرسی را عمدا راه
انداختهاند تا معادلات منطقه را درهم ریخته، اذهان را از مبارزه با داعش
منحرف کرده و داعش در حال مرگ را در واپسین لحظات نجات دهند. کردها در این
روزهای پایانی برای همهپرسی مورد ادعا، دست به مانورهایی زدهاند که صورت
ظاهر آن مسالمتآمیز است، ولی از دید دولت عراق زیادهخواهی در حدی است که
بیشتر جنبه بهانهگیری دارد تا شاید ابزار قدرت را در عراق برای حکومت
خودخوانده کردی بیشتر فراهم کند. بهطور مثال پیشنهاد کردهاند مسعود
بارزانی برای 8سال رئیسجمهور عراق شود، یا بودجه شهرداری اربیل حداقل نصف
بودجه بغداد شود. اما تا قبل از چند ماه اخیر، ایران و ترکیه بر اثر
دیدگاههای متفاوت در قبال سوریه، عراق و مبارزه با داعش دچار اختلافات شده
بودند، بهطوری که پیشبینی میشد در جبههای با هم درگیر شوند. با
دوحادثه همهپرسی در اقلیم کردستان عراق و جبههگیری عربستان علیه قطر، دو
کشور ایران و ترکیه دریافتند نیازمندیهای آنها به یکدیگر بیش از اختلافات
آنها اهمیت دارد و تا دیر نشده باید با هم همداستان شوند. بهعبارت دیگر،
همان دلیلی که بعد از سال 1369 سه کشور ایران، ترکیه و سوریه را به هم
نزدیک کرد، اکنون دوباره اهمیت خودش را به ایران و ترکیه در غیاب سوریه
نشان داده و این دو کشور نمیتوانند با یکدیگر همکاری نکنند. دیدار رئیس
ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از ترکیه و ملاقات با اردوغان،
رئیسجمهور ترکیه، نمایش همین همکاری است. بیشک ایران و ترکیه آنطور که
طی چهار دهه گذشته نشان دادهاند، با هر حرکتی در راستای استقلال یک کشور
کردی مخالفند، زیرا میتواند سرآغاز بیثباتی و تجزیه سایر کشورهای همسایه
باشد و ترکیه در این رابطه وضع شکنندهتری دارد، زیرا از یکسو بیش از
10استان کردنشین دارد و از سوی دیگر سالهاست بین ترکیه و کردهای این کشور
جنگ رسمی صورت گرفته و میتواند آتش زیر خاکستر را دوباره روشن کند.
بنابراین پیشبینی میشود ایران و ترکیه در یک جبهه واحد به کنترل اوضاع
پرداخته و در دفاع از امنیت ملی خود از هیچاقدامی فروگذار نکنند. اما
دیدگاههای آمریکا و روسیه از یک طرف و جناح عربستان از سوی دیگر میتواند
ترکیه را در میانه راه به توافقات پنهانی بکشاند. ایران باید هوشیار باشد و
خود را تنها درجبهه کردها قرار ندهد و با توجه به دوستی سنتی با کردها، به
نیابت از ترکیه با آنان وارد درگیری نشود.