گفتار درمانی یا طرح شعارهای پرطمطراق و وعده های آنچنانی، به یک رویه ثابت در میان بسیاری از مسئولان ایرانی تبدیل شده و در حوزه های مختلف داخلی شاهد آن هستیم که سخنوران محترم در حوزه های مختلف وعده و وعیدهایی را مطرح و از برنامه های آرمانی و آنچنانی سخن می گویند در حالی که در عمل شاید آنچه به وقوع می پیوندد با آنچه انتظار داریم فاصله فراوانی داشته باشد.
سرویس سیاسی خرداد- رضا رئیسی گفتار درمانی یا طرح شعارهای پرطمطراق و وعده های آنچنانی، به یک رویه ثابت در میان بسیاری از مسئولان ایرانی تبدیل شده و در حوزه های مختلف داخلی شاهد آن هستیم که سخنوران محترم در حوزه های مختلف وعده و وعیدهایی را مطرح و از برنامه های آرمانی و آنچنانی سخن می گویند در حالی که در عمل شاید آنچه به وقوع می پیوندد با آنچه انتظار داریم فاصله فراوانی داشته باشد.
به گزارش خرداد؛ این عادت داخلی گویا سایه گسترانده و به حوزه های سیاست خارجی نیز بسط و تعمیم یافته در حالی که در آن عرصه دیگر قدرت قهریه حاکمیتی از حیز انتفاع ساقط بوده و در آنجا در رقابت با طرف های خارجی می بایست اقدامات عملی و ملموس و عینی جامه عمل بپوشد و نمی توان به یکسری رویکردهای تبلیغاتی و شعاری بسنده کرد.
در داخل اگر می توانیم و تریبون های بسیار داریم و سخنوران فراوان هم، در بیرون و در انظار جهانی لزومی ندارد که طرف های خارجی به حرف های جالب و بیانیه های پرو پیمان ما اعتنا و اکتفا کنند.
این روزها حادثه میانمار، اذهان عمومی همه جهانیان را تحت الشعاع خود گرفته و سیلی از واکنش های جهانی را در پی داشته است، کشتار اقلیت مسلمانان روهینگیا، مصداق بارز جنایت علیه بشریت عنوان شده و کمسیاری عالی حقوق بشر نیز آن را مصداق نسل کشی کلاسیک خوانده است.
مقامات ایرانی هم همانند بسیاری از مقامات کشورهای جهان به محکومیت این حادثه پرداخته و از مقامنات دولتی گرفته تا ارگان ها و سازمان های مختلف در بیانیه های سرگشاده به محکومیت این اقدام پرداخته اند، جملات کوبنده و اظهارات قدرتمندانه در سراسر این بیانیه ها در محکومیت این اقدام موج می زند اما نکته آنجاست که مخاطب این اظهارات مردم ایران و مصارف داخلی آن نیست، این گفتارها باید در عمل نیز به نتیجه ای منجر شده و گره ای از این مشکل حاد بگشاید.
برای روشن شدن موضوع به یک مثال اشاره می کنیم، رئیس جمهوری ترکیه همین چند روز پیش و در اوج بحران میانمار دست همسر خود را گرفته و عازم بنگلادش شد و با آورگان میانماری دیدار و رایزنی هایی نیز به عمل آورد.
فارغ از اینکه ترکیه کمک های مالی فراوانی نیز وعده داده و ایران نیز به طور قطع این کمک ها را ارسال خواهد کرد اما اکنون در افکار عمومی مسلمانان جهان، اردوغان دولت مردی است که یک اقدام عملی و ملموس و غیر شعاری انجام داده و اگر هم حتی ما ده ها برابر ترک ها به مسلمانان میانمار کمک کنبیم، آنچه که در اذهان می ماند، حرکت اردوغان و سفر او به بنگلادش است.
اردوغان با فراست دریافته که برای نقش آفرینی جدی در تحولات جهان اسلام ، تنها نمی توان به شعارهای زیبا و صدور بیانیه های پر طمراق بسنده کردو باید آستین ها را بالا زده و در عمل اقدامی به انجام رساند، کاری که مسئولان ما البته ترجیح داده اند با چند شعار و بیانیه آن را ختم به خیر کنند.
شاید در گستره ای فراتر علت پیشرفت های ترکیه با امکانات و پتانسیل های بالقوه بسیار کم تر از ما را بتوان در همین تفاوت رویکردها و نگرش ها دید، آنانی که ترجیح می دهند برای بهبود شرایط و بهره گیری از ظرفیت های مختلف از هیچ اقدامی فروگذاری نکنند و مایی که ترجیح می دهیم در راحخت ترینو کم هزینه ترین اقدام شماری از کلمات و واژگان را کنار هم ردیف کرده و گفتاردرمانی را مرجح بر هر گزاره و گزینه دیگری می بینیم.