جایگاه زنان ایرانی در عرصه سیاست ایران چگونه است و چه چشماندازی از آینده آنان به نظر میرسد؟
نکته اولی که باید بر آن تاکید کنم این است که تلاشهای حدود چهار دههای زنان آگاه و فعال تقریبا به نتیجه رسیده و ثمرات آن در کشور قابل ارزیابی است. یکی از این نتایج حضور پررنگ زنان در مجلس شورای اسلامی است. پس از عدم تایید صلاحیت زنانی که شاخص و شناخته شده در حوزه سیاست کشور بودند، خوشبختانه فرزندان ما و بانوان همفکر و موفق توانستند به لیست امید و مجلس راه پیدا کنند و نکته حائز اهمیت این است که ما توانستیم بیشترین تعداد خانم را نسبت به دورههای قبل وارد مجلس کرده و پس از آن توانستیم سهمیه سیدرصدی بانوان که سالهاست برای آن کار شده را در انتخابات شوراها تثبیت کنیم و حضور بانوان به صورت جدی نشان داده شد. تهران و بسیاری از شهرها اقبال خوبی به لیست امید نشان داد و به تبع آن بانوان زیادی خوشبختانه وارد شورا شدند. اتفاق مهم و مثبت دیگری که رخ داد انتخاب برخی بانوان به ریاست شورای برخی از شهرها و یا شهردار است که اهمیت زیادی دارد. این اتفاقات مبارک نشانگر این نکته است که نه تنها خود بانوان آگاهانه در چند دهه اخیر تلاش کردهاند، بلکه جامعه نیز به آنان اعتماد کرده و در خیلی از شهر و روستاهای ما بانوان راه پیدا کرده به شوراها به قدری خوب کار کردهاند که باعث اعتماد بیشتر به بانوان شده است. این روند خوب مطمئنا ادامه خواهد داشت تا اینکه از حد 30درصد فعلی به سهم 50درصدی برسیم. چنین موفقیتهایی نتیجه تلاش احزاب است و مثلا بهطور اخص خود ما در جمعیت زنان مسلمان نواندیش که از سال 86 فعالیتهای گستردهای در سراسر کشور داشتهایم و این جمعیت در همه استانها نمایندگی دارد و یا مجمع زنان اصلاحطلب که فعالیت خود را آغاز کرده است، اهداف بزرگی را دنبال میکنند. زنان در همهجای کشور مشتاق چنین فعالیتهایی هستند و چنین فعالیتهایی قدمهای مهمی در این مسیر محسوب میشود. زنان در این سالها منسجم و متحد بودهاند و بین احزاب اصلاحطلب، اعتدالگرا و اصولگرا بهطور مثال بیانیههای مشترکی در مسائل ملی و بینالمللی داشتهاند. تلاش پیش روی زنان برای داشتن سهمیه سیدرصدی از مدیریتهای میانی دولت همچون مجلس و شوراست.
حضور بانوان به عنوان وزیر در دولت دوازدهم مطالبه بسیاری از مردم بود که متاسفانه به آن جامه عمل پوشیده نشد. تحلیل شما در این مورد چیست و بانوان چه برنامههایی دارند؟
در راه نیل به این اهداف، مشکلات و مسائل زیادی بر سر راه بوده و بزرگترین مشکل اخیر عدم حضور حداقل سه خانم به عنوان وزیر در دولت بود. مد نظر ما این بود که این تعداد به معاونان خانمی که پیش از این در دولت بودند اضافه شوند و آقای روحانی هم اعلام کرد چنین قصدی داشته اما نشد. این «اما نشد» پاسخگوی جامعه فرهیخته و بزرگ زنان ایرانی و بهطور کلی مردم کشور نیست. قطعا باید موانع حضور زنان در سطوح سیاسی برای جامعه شفاف شود. از اولین کابینه بعد از انقلاب زنانی در کنار مردان حضور داشتند که به لحاظ دغدغههای اجتماعی، درک و تفکر سیاسی و وزن و اعتبار ملی در سطح آقایان در دولت حاضر بودند. بعدا گفته شد که برخی از بزرگان تعداد زیادی از خانمها که حداقل 5، 6 نفر آنها را میشناسیم برای حضور در دولت دوازدهم معرفی کردهاند که به قول آقای روحانی «نشد». این صحبت ادامه پیدا کرده و متاسفانه میبینیم که بهرغم تلاشهای حدود چهلساله زنان، یکی از مطالبات روشن آنها که حضور در کابینه بوده، پاسخ داده نشده است. طبعا چنین جوابهایی ما را قانع نخواهد کرد و پیگیر ملاقات و بیان دغدغهها با رئیسجمهور هستیم. اما در مورد معاونان وزرا و مدیران ارشد، آقای روحانی هم در دور قبل و هم در دولت جدید بر حضور زنان تاکید کردند. دولت یازدهم در این مورد موفقیت چندانی نداشت و ما هم به دلیل ملاحظات موجود برای دولتی که میراثدار شرایط اقتصادی، ملی و بینالمللی و مشکلات بیشمار دولت قبلی بود، فشاری در این مورد وارد نکردیم. زنان در این موقعیت رو به فعالیتهای دیگر مانند مجلس و شورا آوردند تا دولت بتواند بدون فشار مشغول بازسازی کشور شود. اما در دولت جدید تقریبا مطمئن بودیم که حداقل سه وزیر زن در کابینه خواهیم دید و با توجه به وعدههای آقای روحانی منتظریم تا بانوان را در پستهای معاون وزیر (با توجه به تخصص و تجربه و نه صرفا به دلیل جنسیت) ببینیم. بانوان بسیاری تخصص و توانایی کافی برای ایفای نقش در مسئولیتهای مختلف وزارتخانه را دارند. جامعه در مرحله بعدی زنان در انتظار دیده شدن گزینههای مد نظر در پستهای مدیریت میانی، سفیر، کاردار، روسای دانشگاه، بیمارستان، پژوهشگاه و فرهنگستانهاست. بانوان زبده زیادی توانایی ایفای نقش در چنین جایگاههایی را دارند. به این نتیجه رسیدهایم که زنان مادامی که در سطوح بالای مدیریتی قرار نگیرند امکان احقاق حقوق خود را نخواهند داشت.
بحث رجل سیاسی هم دوباره مطرح شده و به نظر میرسد احتمالا تکلیف این قانون و امکان حضور بانوان به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری معلوم خواهد شد. نظر شما در مورد امکان اطلاق رجل سیاسی به زنان چیست؟
در مورد بحث رجل سیاسی و تفسیر امکان تایید زنان به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری، اخیرا یکی از اعضای شورای نگهبان اعلام کردند این مساله جدیدی نیست و از قدیمالایام فقها بر این نظر بودند که زنان نمیتوانند ولایت داشته باشند. چنین مواردی در حالی مطرح میشود که نظر شورای نگهبان صریحا و واضح اعلام نمیشود. بر همگان واضح است برخی فقها از دیرباز معتقد بودند زنان نمیتوانند در سطح رهبری ولایت داشته باشند، اما اکنون بحث ولایت در مورد رئیسجمهور به عنوان مقام اجرایی هم مطرح میشود. اما نکته این است که برخی مفهوم ولایت را حتی به وزیر بودن هم تسری میدهند. مطمئنا این جواب شایسته جامعه فرهیخته ایران در باب این دغدغه چندساله نیست. نهادهای نظارتی در مورد بحث رجل سیاسی باید نظر مشخص خود را اعلام کنند و مشخص شود به این موضوع مهم آیا مطابق دیدگاه حضرت امام که مقتضیات زمان معاصر را در نظر میگرفتند عمل خواهد شد یا نه. ما مدارک و شواهد زیادی با تکیه بر قرآن و حدیث داریم و پیشینه تاریخی در دست داریم که از مجموع این مباحث برمیآید این واژه مانند ضمیر He در انگلیسی در متون کتاب مقدس و متون کلاسیک، برای نوع بشر خارج از جنسیت عمومی است. در مورد رجل سیاسی هم از گفتوگوهایی که همان موقع برقرار بوده مشخص است که رجل به منظور مرد سیاسی نبوده بلکه به معنی شخصیت سیاسی است. موردی به این روشنی هنوز بعد از سالها مشخص نشده و جواب درخوری هم به مردم داده نمیشود. تنها اظهار میشود حق دارید ثبتنام کنید و انگار قرار بوده این حق هم از ما سلب شود. این مسالهای است که باید حل شود و پاسخ اخیر آقای کدخدایی گلهبرانگیز است و خود ایشان که در این مورد تخصص دارند، میدانند جوابی که به این قضیه مهم دادهاند چندان قانعکننده نیست. به هر حال بسیاری از مشکلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عدیدهای که میبینیم نتیجه نگاه منفی به حضور زنان با لیاقت است. خانمها باید با حضور در این جایگاهها بتوانند از حقوق خود دفاع کرده و مسئولیت خود را در قبال جامعه انجام دهند. امیدواریم این بحث که برای جامعه خستهکننده نیز شده به زودی به پایان برسد و نهادهای قانونی پاسخ روشنی به جامعه بزرگ ایران و بانوان این جامعه بدهند.
در صورت ریاستجمهوری یک اصلاحطلب در سال 1400 آیا امکان دارد حضور زنان در وزارتخانهها بهطور جدیتر پیگیری شود؟
امیدوارم با تلاشهای سالهای اخیر زنان و با اعتماد و نگاه مثبتی که از سوی کلیت جامعه نسبت به حضور و مدیریت بانوان میبینیم، این مساله به زودی حل شود. گواه این نگاه مردان و جامعه برخوردشان با مطالبه حضور بانوان در سطوح مدیریتی در انتخابات اخیر است. جامعه این آگاهی را دارد که در سال 1400 بانوان را به عنوان وزیر ببیند و زنان هم توانایی کافی در این مورد را دارند. چیزی نیست که مردان توانایی انجام آن را داشته باشند و زنان در انجام آن (صرفا به دلیل زن بودن) ناتوان باشند. در بسیاری از زمینهها حتی زنان بهتر نیز عمل کردهاند و هیچرئیسجمهوری هم به تنهایی نمیتواند کشور را مدیریت کند، پس محروم کردن نیمی از جامعه برای همراهی در این روند کار اشتباهی خواهد بود. این دغدغه بزرگ انسانی و ملی نیاز به تدبیر دارد و زنان نیز باید شناخت کافی از مسائل ملی و بینالمللی داشته باشند که دارند. امیدوارم احزاب هم در این زمینه بهتر کار کنند و دور از ذهن هم نمیبینم که حتی در انتخابات آینده شاهد حضور بانوان به عنوان کاندیداهای ریاستجمهوری باشیم.
به نظر شما چرا حساسیتهای فعلی در مورد حضور وزیر زن در دولت احمدینژاد مطرح نشد و او وزیر زن در دولتش داشت؟
سوال خوبی است. خیلی جالب است که در دوره آقای احمدینژاد هیچیک از این اعتراضات را شاهد نبودیم. نه تفسیر ولایت داشتن مطرح شد و نه برخی مانند زمان دولت اصلاحات تهدید به حرام اعلام نمودن مالیات کردند. به هرحال این سوالی است که برای ما هم مطرح است و هیچجوابی هم برای آن نداریم. این برخورد دوگانه با دولتها اصلا شایسته نیست و افرادی که چنین رفتار کردهاند باید پاسخگوی مردم باشند.
با توجه به انتخاب آقای نجفی به عنوان یک اصلاحطلب به عنوان شهردار تهران چه انتظاراتی از این نهاد در باب پاسخگویی به مطالبات زنان میرود؟
ما هم از دکتر نجفی و هم از اعضای شورای شهر (بهطور اخص فراکسیون زنان) تهران و شوراهای اسلامی شهر و روستای سراسر کشور انتظار داریم به این درخواست توجه داشته باشند. البته در مورد تهران به دلیل تمام اصلاحطلب بودن ترکیب شورا طبعا توقع بیشتری وجود دارد که کاملا فعالانه عمل کنند و به زودی شاهد حضور تعداد کثیری از زنان توانمند به عنوان شهرداران مناطق مختلف تهران باشیم. در برخی از معاونتهای شهرداری هم خواستار حضور برخی زنانی که در حد حضور در کابینه بودهاند هستیم و به معاونت فرهنگی و اجتماعی هنوز امیدواریم. در مورد شهرداری فعلی چون مانند دولت یازدهم شرایط نامناسبی را تحویل گرفته است خیلی فشار وارد نکردیم تا شهردار محترم بتوانند با دست باز این نارساییها و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... را حل کند. باید این امکان به شهردار داده میشد که بتواند با تیم خود و کسانی که پیش از این سابقه همکاری با او را داشتهاند به اصلاح وضعیت کلانشهر تهران بپردازد. آقای نجفی هم معاونان خوبی تا کنون انتخاب کرده و امیدواریم بتوانیم در سطوح میانی و برخی سازمانهای زیرمجموعه شهرداری هم شاهد حضور بیشتر زنان توانمند باشیم.
نظر شما در باب چگونگی ورود جوانان به حوزههای مدیریتی چیست؟
در همهجای دنیا مرسوم است که افراد باتجربه در کنار جوانان در مسندهای مهم سیاسی و اجتماعی قرار گیرند و افراد مسنتری که صاحبان تجربه هستند و افراد جوانتر که صاحبان خلاقیت هستند در کنار هم به فعالیت بپردازند. متاسفانه در کشور ما خیلی چیزها حالت افراط و تفریط پیدا میکند. جوانگرایی به این معنی است که جوانان در پستهایی که شایسته هستند قرار گیرند و افراد به دلیل جوان بودن مانند زن بودن از مسئولیتها محروم نشوند. جوانهای شایسته باید در پستهای شایسته قرار گیرند و به دلیل جوان بودن نفی نشوند. اما عدهای تصور میکنند جوانگرایی به معنی استفاده از جوانان به هر قیمتی است. تاکید ما بر استفاده از زنان کارآمد، شایسته و متخصص در جایگاههای خدمت است و نباید آنان را به دلیل جنسیت از این امکان محروم کرد. در مورد جوانها (بهطور اخص زنان جوان) هم همین قاعده حاکم است و در عین حال نباید جایگاهها را از افراد با تجربه خالی کرد تا صرفا جوانان حضور پیدا کنند. تاکید بر این است که جوانان در کنار که سالها در این زمینه تجربه فعالیت دارند فعالیت خود را انجام دهند و در این زمینه نه باید شاهد افراط باشیم و نه تفریط. هرچند در جمعیت زنان مسلمان نواندیش نیز تلاش ما بر این بوده که زنان جوان در مسند اموری که متخصص آن هستند، قرار گیرند.