counter create hit پیامد نرمال سازی روحانی برای اصلاح طلبان
۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۲
کد خبر: ۲۳۷۴۳۹

پیامد نرمال سازی روحانی برای اصلاح طلبان

خرداد: احمد غلامی سردبیر روزنامه شرق در یادداشتی در این روزنامه به موضوع نرمال سازی به عنوان استراتژی و کارکرد دولت روحانی و تبعات آن برای اصلاح طلبان پرداخته که در ادامه متن کامل آن را به گزارش خرداد می خوانید.

بعد از گذشتِ چهار سال، دولت روحانی توانست شرایط سیاسی-اجتماعی را عادی و به معنای واقعی نرمال‌سازی کند. از هرج‌ومرج‌های به‌جامانده دولت احمدی‌نژاد بکاهد و به اوضاع سروسامانی بدهد. این سامان‌دهی از پیامدهای خواسته نرمال‌سازی است که دولت با میل و رغبت آن را دنبال کرد، ایده نرمال‌سازی با تفکر روحانی قرابت بسیار داشت و از این‌رو در ماشین دولت به ‌کار گرفته، اجرائی و در نهادهای دولت تئوریزه شد. اینک دیگر به‌ندرت پیش می‌آید که وزیران دولت روحانی از مرده‌ریگِ دولت نهم و دهم بگویند و کم‌وکاستی‌ها را به گردن دولت گذشته بیندازند. اگر هم در سر راه‌شان با ویرانه‌های دولت احمدی‌نژاد روبه‌رو شوند، سکوت اختیار کرده و گلایه و شکایتی نمی‌کنند. مردم بعد از اعتماد دوباره به روحانی در سال ٩٦ انتظار دارند، دولتش آستین بالا بزند و در عرصه سیاسی و اجتماعی خاصه عرصه اقتصادی کاری بکند که تغییرِ محسوسی را رقم بزند. ایده عادی‌سازی بیش‌ازپیش به کار دولت آمد. اصلا در پرتو این ایده بود که کابینه دولت روحانی شکل گرفت و او وزیرانی را برگزید که کمترین اصطکاک را با نهادهای رسمی داشته باشند و بی‌دلیل نیست که بسیاری از اصلاح‌طلبان از کابینه دفاع می‌کنند، چون از ایده عادی‌سازی سیاسی، چنین کابینه‌ای بیرون خواهد آمد و از این منظر است که اصلاح‌طلبان از کابینه دفاع می‌کنند و باور دارند روحانی با این رویکرد بهترین‌ها را برگزیده است و بهترین‌ها یعنی کسانی که از شرایط لازم برای عادی‌سازی برخوردارند. دولت روحانی با تئوریزه‌کردن این ایده به پیامدهای خواسته آن دست یافت، کابینه‌اش را با اندك دردسري شکل داد و نسبتا به سلامت از مجلس گذراند و هم مخالفان را راضی کرد و هم موافقان را. اما پیامدهای ناخواسته این ایده از دست تئوریسین‌ها و مجریان آن خارج است. این پیامدها بیش از آن‌که گریبانگیر دولت روحانی شود، دامنگیر اصلاح‌طلبان خواهد شد. اصلاح‌طلبانی که در دولت حضور دارند و ندارند. اگر اصولگرایان در رقابت‌های انتخاباتی باختند و کنار رفتند، ‌اصلاح‌طلبانِ پیروزِ میدان نیز نتوانستند به ایده‌های بنیادین و فراگیرشان همچون توسعه سیاسی، اجتماعی و عدالت دست یابند. با اینکه آنان به این ایده‌های بنیادین پشت نکرده‌اند اما در هر انتخاب «باید از چیزی کاست، گر بخواهیم به چیزی افزود». بخشی از اصلاح‌طلبان در این چهار سال توانستند نقش سیاسی خود را خوب ایفا کنند و در بدنه قدرت بمانند و اعتماد نهادهای رسمی را به‌دست بیاورند. این توفیقِ کمی نیست برای کسانی که در پی عادی‌سازی‌اند. از طرف دیگر اصلاح‌طلبان نمی‌توانند به پیامدهای ناخواسته عادی‌سازی تن در ندهند. یکی از همین پیامدهای ناخواسته همانندسازی این‌دست اصلاح‌طلبان با اصولگرایانِ معتدل در ماشین دولت به‌نام دولت فراگیر و فراملی است. 

و آنچه لبه تیز سیاست را کُند می‌کند، همسان‌سازی دو طیف ناهمسان است. اصلاح‌طلبان در این همسویی تیزی گفتمان سیاسی خود را از دست خواهند داد و این تنها یکی از تبعاتِ همسان‌سازی است. اما مهم‌تر از همه اشاعه ایده عادی‌سازی در مسائل اقتصادی است. عادی‌سازی اقتصادی، نزدیک‌ترین ایده به نظریه «داگلاس نورس» در اقتصاد است که برخی از اصلاح‌طلبان و نظریه‌پردازان اقتصادی در پی آن هستند. ایده‌ای که باور دارد باید برای عادی‌سازی و پیشگیری از مجادلات سیاسی دست به توزیع رانت‌های مولد زد. رانت‌هایی که موجب زایش سرمایه و شکوفایی اقتصاد شده و جلوی رانت‌های غیرمولد را می‌گیرد. اصلاح‌طلبانِ چپ یا سنتی با این نگرش از تفکر بنیادین عدالت‌طلبانه خود فاصله بسیاری خواهند گرفت. این تفکر بیش از آن‌که مردم‌‌محور باشد، دولت‌محور است و بر کسی پوشیده نیست که مصلحت دولت و صیانت از آن، اساسِ دولت‌ها است اما اصلاح‌طلبی بیش از آنکه در مفهوم دولت معنا شود، گفتمانی برخاسته از مطالبات مردم‌ بوده است. 
دولت روحانی روزهای سختی را پیش‌رو دارد. دولتی که دیگر نمی‌تواند منتقد وضع موجود باشد بلکه مدافع و پاسخ‌گوی آن است، اصلاح‌طلبان هم در این زمینه از دولت جدا نیستند. مردم ثابت کرده‌اند همواره کار خودشان را می‌کنند، آنان عمل‌محورند نه ایده‌محور یا ایدئولوژی‌محور. خاموش و بی‌صدا عمل می‌کنند: جدا، جدا و منفرد. برخي تئوري‌هاي چانه‌زني امروزه كارايي ندارد. مردم از اینکه مورد مصالحه و مذاکره قرار بگیرند بیمناک‌اند و از سوی دیگر این روزها کمتر اصلاح‌طلبی است که این تئوری را بر زبان بیاورد حتی اگر در دل به آن باور داشته باشد. مردم دولت روحانی را با اراده خودشان روی کار آوردند. سیاست آنان سیاست اعتراض نیست، بلکه عمل به سیاست است. اینک، مردم سوژه‌های منفردی‌اند که به‌وقتِ ضرورت از وجدان جمعی خود تبعیت می‌کنند. سیاست در بطن جامعه در جریان است. کارگرانی که ماه‌ها حقوق نگرفته‌اند، زنانی که هنوز به دنبال ‌شأن و جایگاه اجتماعی خویش‌اند، جوانان بی‌کاری که آینده‌ای برای خود متصور نیستند و... . ‌چه کسی در آینده‌ای نزدیک می‌تواند آنان را خطاب قرار دهد و به حرکت وادارد؟ اگر دولت و اصلاح‌طلبان بخواهند باز انعکاس صدایشان را در جامعه بشنوند چاره‌ای جز برآوردنِ مطالبات آنان ندارند. مگر اینکه دولت و اصلاح‌طلبان درصدد باشند فقر و استیصال و نابرابری را هم برای مردم نرمال‌سازی کنند و برای همیشه دست از آرمان‌هایشان بردارند.


ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین