مسائل
سیاسی به کنار، یکی از مشکلات بنیادی و دشواری که اصلاحطلبان با آن دست و
پنچه نرم میکنند، فقدان «مدیران اصلاحطلب» است. مراد از مدیران
اصلاحطلب مدیرانی نیست که صرفا گرایشات اصلاحطلبانه سیاسی داشته باشند.
منظور بیشتر روال و روندی است که در نتیجه آن جوانانیکه تمایلات
اصلاحطلبانه دارند، بتوانند وارد مدیریت اجراییکشور شده و بعد از 5تا10
سال به تدریج به مدیران اجرایی با تجربه وکارآمد تبدیل شوند. واقع مطلب آن
است که چنین روالی تا به امروز کمتر وجود داشته است. به این معنا که یک
جوان فارغالتحصیل دانشگاه، یک جوان24 ساله یا 25 ساله که دارای تمایلات
اصلاحطلبی است وارد نظام اداری و اجرایی کشور بشود و به تدریج ظرف یک تا
دو دهه بعدی تبدیل به یک نیروی اجرایی توانمندی شده باشد، چنین روندی
متاسفانه از 2 خرداد 76 به این سو در کشور وجود نداشته است. اشخاصی که
اصلاحطلب یا غیر اصولگرا هستند، اگر هم وارد نظام اجرایی کشور شده باشند،
تصادفی وارد شدهاند و با تغییر مدیریتی در آن سازمان؛ استانداری یا شرکت
بزرگ دولتی متاسفانه کنار گذاشته شدهاند. در حالی که در شرایط در خصوص
اصولگرایان عکس این حالت است. آقای محمدباقر قالیباف زمانی که شهردار شدند،
نیروهای جوان اصولگرای بسیاری را وارد شهرداری کردند که نمیتوان گفت توان
اجرایی و موضوع شایستهسالاری درباره همه آنها صدق میکند، اما بسیاری ظرف
قریب به 12 سالی که مدیریت شهرداری تهران و شورای شهر تهران در دست
اصولگرایان بود، برخی از آنها که استعداد و توانایی داشتند؛ امروزه تبدیل
به مدیران با تجربهای شدهاند که نه تنها آقای نجفی حاضر نیست آنها را به
راحتی کنار بگذارد، بلکه اساسا کنار گذاردن آنها صرفا به اعتبار اینکه
اصولگرا هستند، خطایی فاحش است. با کمال تاسف این خطا و ضربه را بخشی از
اصولگرایان که در سال 84 قدرت را در دست گرفتند، به منافع ملی وارد کردند.
در آن زمان بولدوزروار تمام مقامات، مسئولان و نیروهای اجرایی که در دوران
مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی یا دولت اصلاحات سمت داشتند، یکشبه کنار
گذاشته شدند. آن رفتار نشان میداد که از نظر آنها نه تحصیلات مطرح بوده،
نه تجربه، نه دانش اجرایی اندوخته شده و نه تواناییهای لیاقتی و مدیریتی.
برای کنار گذاشتن مدیران در آن دوران فقط و فقط یک ملاک در آن تصمیمگیری
مطرح بود، اینکه زمان مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی یا در دوران اصلاحات
این افراد سمت داشتهاند یا نه؟ فقط و فقط به همین علت تقریبا تمام مدیران
اجرایی دوران سازندگی و اصلاحات کنار زده شدند. حاجت به گفتن نیست که این
هزینه هنگفت در حقیقت به توان اجرایی کشور وارد شد. چنین اقدامی در آن
سالها خسرانی به منافع ملی بود که از روی جزماندیشی سیاسی و نگاه صرفا
جناحی به کشور توسط احمدی نژاد وارد شد. از این رو اصلاحطلبان نباید حاضر
شوند که چنین ضربهای را که قبلا اصولگرایان به منافع ملی وارد کردند،
آنها هم وارد کنند. اگر مدیری در دوران احمدی نژاد در وزرات کشور و یا مکان
دیگری و یا در شهرداری در دوران آقای قالیباف سمتی داشته است و بعد از
بررسی مشخص گردد که مدیر شایستهای بوده، به هیچ وجه نباید او را کنار
گذاشت. در عین حال از آن نکته مهمی هم که در ابتدا گفته شد، نباید غافل شد
و آن هم تربیت نسلی از مدیران اجرایی توانمند اصلاحطلب برای آینده نظام
است. اکنون میتوان با توجه به ظرفیت به وجود آمده در شهرداری تهران همچنین
در دولت به تربیت مدیران اصلاحطلب به معنی واقعی کلمه پرداخت و حرکت به
سوی اصلاحات را تسهیل کرد. حرکتی که تا دیر نشده باید از سوی رئیسجمهور و
شهردار تهران آغاز شود تا آینده جریان اصلاحات تضمین گردد.