در روزهای گذشته بحث دستگیری برادر معاون اول رئیسجمهور در صدر اخبار قرار گرفت. ارزیابی شما از این اتفاق چیست و آیا شما با برخی نظرات دراین باره که این بازداشت ریشه سیاسی داشت موافقید؟
بههرحال وقتی فردی سیاسی و یا شخصی که از وابستگان دولتمردان است دستگیر میشود خیلیها از آن بازداشت تحت عنوان سیاسیکاری یاد میکنند. من معتقدم نمیتوان همه این برخوردها را سیاسی دانست اما بهواسطه جریان سیاسی و فکری مختلفی که در کشور وجود دارد اینچنین برداشتهایی حاصل میشود. من میخواهم به نحو دیگر به این موضوع نگاه کنم. دو هفته قبل از آنکه برادر رئیسجمهور دستگیر شود بحثهایی پیرامون ایشان بود و من فکر میکنم همین اتفاقات باعث پرتلاطم شدن جامعه شد. همه ما در کشور باید تلاش کنیم که کارها را به نحوی انجام دهیم که کمترین حساسیت و هزینه را برای مملکت به وجود آورد. بسیاری از تصمیمات را میتوان در آرامش گرفت و اصلاً نیازی به هیاهوی اضافی نیست. درنتیجه نوع برخوردها توأم با اشکالاتی است که این نواقص میتواند التهاب کاذبی را در جامعه به وجود آورد. بنده در رابطه با موضوع برادر معاون اول رئیسجمهور در جریان ریز موضوع نیستم ولی ایکاش قبل از آنکه اینقدر سروصدا به پا میشد نماینده قوه قضاییه با شخص معاون اول رئیسجمهور جلسهای میگذاشتند و ایشان را مطلع میکردند که این هیجانات به وجود آمده به حداقل میرسید. ما نباید فرصتهای کشور را تبدیل به تهدید کنیم مثلاً در جریان روز قدس که میتوانست مثل همیشه پیام وحدت و همدلی ملت را نشان میداد و بار دیگر واقعیت اسراییل جنایتکار را منصه ظهور میگذاشت توسط یک عده معدود تبدیل بهروزی برای شعار علیه رئیسجمهور شد. ما در کشور دشمنان زیادی داریم و همیشه در شرایط حساس بودیم و دیگر نباید به دست خودمان بر حساسیتها بی افزایم.
از قرار معلوم محدودیتها بر رئیس دولت اصلاحات بیشازپیش شده است. باوجودآنکه نسبت به گذشته شاهد اتفاق خاصی نبودیم این اعمال محدودیتها کمی عجیب به نظر میرسد. نظر شما دراینباره چیست؟
پاسخ به این سؤال هم مثل سؤال قبل است یعنی ما نباید فرصتها را به تهدید تبدیل کنیم. آقای خاتمی محبوب بسیاری از مردم ایران است و همیشه در داغ کردن تنور انتخابات تأثیر زیادی داشته است. حال اینکه چرا مرتباً شاهد تنگتر شدن فضا برای ایشان هستیم جای سؤال است. تصور من بر این است که در اعمال این تصمیمات هماهنگی در سیستم دیده نمیشود. ما در فراکسیون امید در رابطه با این تنگنظریها بیانیهای را صادر کردیم و 85 نفر هم امضا کردند که اگر وقت بود میتوانستیم امضاها را افزایش دهیم. احساس میکنیم که برخی با این رفتارها به دنبال سیاسیکاری هستند و با نظر یک عده خاص این فشارها اعمال میشود و شاید هدف آنها نشان دادن قدرتشان باشد.
چندی پیش در فراکسیون امید کمیتهای برای پیگیری موضوع رفع حصر شکل گرفت ولی احساس میشود برای حل این موضوع ابتکار عمل به دست نمایندگان نیست و این جلسات بیشتر برای آن است که جریانات اصلاحطلب خارج از مجلس فکر کنند نمایندگانشان دغدغه این موضوع رادارند. شما با این نظر موافقید؟
نه با این نظر موافق نیستم زیرا خودم در این کمیته حضور دارم و شاهد جلسات و تصمیماتی که گرفتهشده هستم. نمایندگان هم بنا ندارند سکوت کنند و میخواهند تا جایی که امکان دارد موضوع رفع حصر را پیگیری کنند. اینکه بالاخره نیروهای امنیتی، منزل آقای کروبی را ترک کردند حاصل همین جلسات و رایزنیها بود. امروز خانواده درجهیک آقای کروبی بهراحتی میتوانند با وی ملاقات کنند. در رابطه با آقای موسوی و همسرشان هم گشایشهایی اتفاق افتاده ولی موضوع آقای موسوی و خانم رهنورد با آقای کروبی متفاوت است چون حضور نیروهای امنیتی در منزل آقای موسوی بهمانند آقای کروبی وجود نداشت.
انتقادات زیادی از سوی اصلاحطلبان به فراکسیون امید است. به نظرتان چقدر این توقعات منطقی و بهحق است؟
من هم قبول دارم که انتظارات از فراکسیون امید بالاتر از این بود. این روزها هم به دنبال آسیبشناسی فراکسیون امید هستیم و در تلاشیم که اثرگذاری بیشتری را نسبت به گذشته داشته باشیم.
آقای روحانی در میتینگهای انتخاباتی خود قول بهکارگیری زنان و جوانان را در بدنه دولت داد ولی هنوز آنطور که انتظار میرفت این وعده عملی نشده است. نقش نمایندگان برای عملی شدن این انتظار جامعه چیست؟
اولازهمه امیدوارم که آقای رئیسجمهور به وعده خود عمل کنند و دولتیها امکان بهکارگیری این دو قشر را به وجود آورند. نمایندگان مجلس هم پیگیر این مطالبه مردم هستند و با تذکراتی که در مجلس میدهند و در جلساتی که با وزرا برقرار میکنند مرتباً این موضوعات را به سمع و نظر آنها میرسانند. همین صحبتها را با وزیر کشور خواهیم داشت و در ادامه با دیگر وزرا جلسات مدون شدهای را ترتیب میدهیم تا آنها را متوجه خواسته مردم بکنیم.