خرداد: مهدی مطهر نیا، تحلیل گر مسائل بین المللی در یادداشتی که در روزنامه آرمان نگاشته از تیلرسون، نیکی هیلی و ترامپ با تعبیر جالبی یاد کرده و تاکید می کند که تناقض در گفتارهای این 3 نفر با هدف گذاری و استراتژی خاصی جامه عمل پوشیده است
به گزارش خرداد؛ متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید.
سخنان رکس تیلرسون وزیر امور خارجه و همچنین نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در چارچوب یک حرکت استراتژیک تنظیمشده در ساختار قدرت ایالات متحده آمریکا صورت پذیرفته که میتواند هدفهای چندگانهای داشته باشد. آنچه تیلرسون و هیلی میگویند متوجه فضایی ابهامبرانگیز است. از زمان کمپین انتخاباتی ترامپ تا کنون چه او و چه دیگر کارگزاران و مسئولان ساختار قدرت ایالات متحده آمریکا حرفهای ضد و نقیض فراوانی زدهاند. گرچه در مجموع و در نهایت این ترامپ بوده که بیان کننده تصمیم گیریهای مهم ایالات متحده آمریکا شده و به رغم اینکه بسیاری از مشاورانش حرفهای متفاوتی زدند، در نهایت با مخالفت ترامپ مجبور به استعفا شدند یا از کار برکنار گشتند. البته ترامپ نیز در موقع مقتضی از موضع گیری آنها برای ایجاد ابهام در رقبا استفاده کرده است. از این رو این کار دارای دو سطح تحلیل میباشد. سطح تحلیل نخست نگاهی به عملکرد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری فاقد تجربه و وجاهت سیاسی در تاریخ ایالات متحده آمریکا و ارتباط با مسائل بینالمللی دارد. در اینجا اگر این نکته را مد نظر قرار دهیم، میگوییم او در جهان سیاست کمتجربه و فاقد عمق نگرش سیاسی است و بدین واسطه تصمیم گیرندهای لغزان با موضعگیریهای معوج است. این در حالی است که از سوی دیگر سیگنالهایی وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده آمریکا در دوران ترامپ با توجه به مدیریت اتاقهای فکر به دنبال ایجاد فضایی ابهام آلود برای رقبا و دشمنان مدنظر ایالات متحده هستند. در این راستا از یک طرف کره شمالی و ایران و از طرف دیگری رقبایی چون اتحادیه اروپا و چین قرار دارند. بنابراین آمریکا آنها را نیز در وضعیت اعوجاج قرار داده و در این بازی ایجاد اعوجاج و ابهام، دیگر نزدیکان او نیز نقش خود را با کارگردانی اتاقهای فکر و اندیشکدههای پست نومحافظهکار به انجام میرسانند، چرا که به نظر میرسد پارادایم کنونی مبتنی بر نظریه آشوب است. از این حیث بارها بر این نکته تاکید شده که دکترین آمریکا بازیگر دیوانه کیسینجر است که ترامپ بازی میکند. سیاست و خط مشی اصلی و کلان آمریکا ابهام است که ترامپ و تیم او این بازی را به انجام میرسانند. از سوی دیگر استراتژی نهایی برای اجرا به جوجیتسو باز میگردد که 3 بخش دارد و همواره بدان تاکید شده که عبارت از تحریک، جاخالی دادن و ضربه زدن برای پرتاب رقباست. در این زمینه نیز آمریکا در حال بازی با برجام براساس این شگرد است که تحریک میکند،اما از برجام خارج نمیشود، چرا که میخواهد از مسئولیت خروج از برجام شانه خالی کند. او در مرحله نخست در درون آمریکا با پاس دادن و شلیک توپ برجام به کنگره خود را رها میکند و در عین حال تهدید میکند که اگر کنگره در این زمینه تصمیمی بجا وشایسته نگیرد خود ترامپ بار دیگر وارد عمل خواهد شد. در اینجاست که ترامپ تلاش میکند با ایجاد فضای پرتاب مسئولیت به سمت کنگره و با کمک کنگره تحریک ایران در قالب ایجاد فضای مناسب برای پیاده کردن سناریو سه قلوهای افسانهای وارد میدان شود؛ بدین جهت که پروندههای سهگانه ایران شامل حمایت از تروریسم،پرونده موشکی و حقوق بشر را در صحن کنگره آمریکا مطرح و بهواسطه سناریو سه قلوهای افسانهای زمینه پرور ایجاد فشار بر ایران و از طرف دیگر تحریک ایران به خروج از برجام شود و نه تنها تحریمهای جدید را بهوجود آورد، بلکه ایرانی را که از وزن گذشته به واسطه برجام خود را رهایی داده، با تبدیل وزن گذشته به فشار حال زمینههای ایجاد فضای محدود کننده برای ایران را فراهم سازد. بنابر این آنچه در صحنه عمل ملاحظه میشود، نشان دهنده نوعی استراتژی پیچیده و تو در تو علیه ایران در واشنگتن است.