او که ١٦ سال است بهصورت حرفهای کوهنوردی میکند، درباره جزییات این حادثه میگوید: «ما مجبور شدیم مسیر بازگشت را تغییر دهیم. خودمان را برای چندساعت سخت آماده کردیم. به هرحال باید از ارتفاع ٣٨٠٠متری در آن شرایط خراب جوی پایین میآمدیم. شیب تند و کولاک شدید کار را برای ما سخت کرده بود. تنها امید ما رسیدن به پناهگاهی بود که ٣ نفر از بچهها به توصیه سرپرست تیم در آنجا مانده بودند، اما در مسیر رسیدن به آن چند آبشار یخی وجود داشت که عبور از آن نیاز به امکانات و ایجاد کارگاه داشت. به همین دلیل ما دو گروه شدیم. من همراه سه نفر دیگر بهعنوان تیم پیشرو برای شناسایی مسیر جلوتر حرکت کردیم و ٨ نفر دیگر هم پشت سر ما بودند. چند ساعت از حرکت ما گذشت، شرایط خیلی سخت بود، به کُندی حرکت میکردیم که ناگهان صدای ریزش بهمن را شنیدیم. بچهها به احتمال زیاد درون یکی از آبشارهای یخی که عبور از آن فوقالعاده سخت و دشوار بود با مشکل سقوط بهمن مواجه شدهاند. مهشید و اکرم هم بین آن ٨ نفر بودند. حدود ساعت ٨ شب بود که چراغ پناهگاه را دیدیم، وقتی به آنجا رسیدیم، متوجه شدیم، علیرضا همراه ما نیست. من دیگر توان بازگشت نداشتم. یکی دیگر از بچههای تازهنفس با لباس و امکانات مناسب بالای سر او رفت و لباسهای او را تعویض کرد. اما او در این سرما دوام نیاورد.»
اشرفی در پاسخ به این سوال که چرا علیرضا را با خودشان به داخل پناهگاه نیاوردهاند، میگوید: «٢٢ساعت کوهنوردی در آن شرایط سخت، همه توان آدم را میگیرد. ارتفاع برف به بیش از ٢متر رسیده بود. حرکتکردن در چنین شرایطی واقعا سخت بود. تنها امید ما دوام آوردن علیرضا بود. ما از داخل پناهگاه موضوع را به هلالاحمر اطلاع دادیم، اما وقتی ساعت ٧صبح نیروهای هلالاحمر به ما رسیدند، علیرضا از سرما یخ زده بود.»
به گفته اشرفی «سیدعلی حسینی» هم در بین همان گروه مفقودشده است: «٥ سال است که حسین عضو باشگاه ما شده. او کوهنوردی حرفهای بود، حتی صبح پنجشنبه قبل از حرکت به سمت قله، سرپرست گروه به ما اعلام کرد که هوا خراب میشود، اما در تیمهای حرفهای تصمیم نهایی با سرپرست و مسئول فنی گروه است که البته این دو نفر هم در بین مفقودشدگان این حادثه هستند.»