به گزارش خرداد؛هفتهنامه مثلث نوشت: «عباس سلیمینمین میگوید: «اصلاحطلبان متوجه شدند با این عملکرد دولت دوازدهم قدرت را از دست خواهند داد بر همین اساس تاکتیکشان فرق کرده که به مردم بگویند روحانی نتوانست انتظارات را برآورده کند و برای ۱۴۰۰ گزینهای را معرفی میکنیم که بتواند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: «چه آنها که بحث عبور از روحانی را مطرح میکنند و چه آنها که به زبان اعلام حمایت دارند اما بیان انتقادهای صریح را نیز حق خود میدانند هر دو گروه یک هدف را دنبال میکنند و آن امتیازگیری از روحانی است.»
گزیده گفتوگوی سلیمینمین با مثلث را با هم میخوانیم:
- من فکر میکنم چه دفاع اینها (سلبریتیها) از آقای روحانی و چه رویگردانی اینها از آقای روحانی خیلی وزن و ارزشی به لحاظ سیاسی ندارد ولی متأسفانه جامعه ما به گونهای شده که هر کسی به خودش اجازه میدهد در حوزه به شدت پیچیده سیاسی وارد شود و نهتنها اظهار نظر کند، بلکه انتظار داشته باشد، نظرش مرجع باشد یعنی نظری بدهد که الزاما به آن توجه کنند. اگر توجه نکنند گویا غفلتی کردهاند. این مساله باید اصلاح شود.
- این به نظر من یک نوع بیراههرفتن است که ایجاد شده، دلیل اصلی هم احزاب هستند. احزاب به دلیل آن که میخواهند راه دشوار خود را در جذب اندیشهها و تفکرات پی نگیرند، در مسیر سهل میروند. امکاناتی به فوتبالیست یا هنرپیشه میدهند تا آنها موضعگیری داشته باشند و بعد این موضعگیریها را دستمایه جلب آرا کنند. در حالی که آرا باید بر اساس یک تفکر و اندیشه برتر حاصل شود.
- میدانیم که فلان هنرپیشه در مسائل جزئی سیاسی قدرت درک ندارد چون مطالعه ندارد. چطور کسی که از کمترین مطالعهای در این حوزه برخوردار است، میتواند راجع به همه مسائل پیچیده سیاسی سخن بگوید؟ چرا باید ما این را اصالت دهیم؟ معتقدم چه به نفع کسی صحبت کنند و چه از کسی عبور کنند نباید ارزشی برای آنها قائل شد.
- اولین ریشه کمپین پشیمانی را در سهلگیری مسائل سیاسی میدانم.
- جریانات سیاسی امروز حاضر نیستند زحمت تولید اندیشه را بر دوش بکشند چون یک نیروی صف نیاز به عقبه فکری دارد؛ حال آن که امروز همه نیروهای این جریان در صف قرار گرفتند و کار اجرایی میکنند، در عوض برای انجام امر سیاسی به کار سطحی مشغول هستند چون هیچ عقبه و تئوریسین سیاسی ندارند.
- تئوریسین سیاسی کسی نیست که فقط یکی، دو کتاب غربی بخواند و یکی، دو مفهوم ثقیل را مطرح کند، خیر صاحبنظر سیاسی باید متناسب با مشکلات راهحل بدهد، اصلاحطلبان به این کار بنیادین و البته دشوار تن نمیدهند منتها به ابزارهای سطحی اینگونه متمسک میشوند.
- جریانات سیاسی چون مبنا ندارند، تحت شرایط عمل و لحظهای عمل میکنند. در حالی که اگر مبنا داشته باشند، تحت شرایط عمل نمیکنند.
- جریانات سیاسی هر دمی به نوعی عمل میکنند. گاهی با آقای هاشمی درگیر میشوند، گاهی ایشان را به حد بالا میرسانند، اصلا نوساناتشان فاجعه است.
- آقای روحانی یک شخصیتی با خصوصیات کاملا روشن و نوع رویکردهایش مشخص است. آقای روحانی بر خلاف احمدینژاد که خیلی سابقه روشنی در مسائل سیاسی کشوری نداشت، در بالاترین سطوح بود. زمانی مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت. بعد نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی شد. موضع او را میشد در مسائل مختلف شناسایی کرد. در واقع شناخت دقیقی از او وجود داشت.
- امروز میگویند که «آقای روحانی عوض شده است.» آخر این حرف شوخی است. آقای روحانی کجا عوض شده است؟ کجا او تغییر کرده است؟ آقای روحانی همان نفر دوم آقای هاشمی رفسنجانی و دبیر شورای عالی امنیت ملی است که به لحاظ گرایشها و رویکردها، کاملا یک روندی را طی کرد، حالا شاید برخی نقطهنظراتش تغییر کرده باشد اما تغییرات مبنایی نیست. یعنی آیا آقای روحانی به لحاظ خصلت و ویژگیهایش تغییر کرده است؟ پاسخ قطعا منفی است. آیا به لحاظ رویکردی نسبت به دولت اولش تغییر کرده است؟ یعنی میتوان گفت در دولت یازدهم خصوصیاتی داشت اما الان در دولت دوازدهم خصوصیات دیگری دارد؟ قطعا خیر.
- در دولت یازدهم با همین وزرای کلیدی در وزارت کشور، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه کار کرد پس همه خصوصیتهایش ثابت هستند بنابراین من فکر میکنم این کسانی که امروز بحث عبور از آقای روحانی را مطرح میکنند، یک تاکتیکی را به کار میگیرند و آن این که آنها قبلش هم میدانستند که آقای روحانی برای حل مسائل اقتصادی معجزه نخواهد کرد.
- (اصلاحطلبان و کارگزارانیها به نوعی دنبال عبور از آقای روحانی هستند؟) بله، به این دلیل که برای آنها بیّن است که در پایان دولت دوازدهم یک کارنامه مطلوب به جامعه ارائه نخواهد شد. بنابراین سرنوشت سیاسی خودشان را نمیخواهند با این کارنامه گره بزنند.
- مگر کسانی که میخواهند از آقای روحانی عبور کنند، قصد قیام علیه او را دارند؟ خیر، تا ۱۴۰۰ با آقای روحانی جلو میروند. عبور از روحانی یعنی چه؟ یعنی ما دیگر در حرف آقای روحانی را قبول نداریم. کسی که میگوید من انتقاد میکنم، نظر او هم همین است. مگر اینها میتوانند آقای روحانی را از ریاست قوه مجریه کنار بگذارند؟ خیر، نه توانایی این کار را دارند و نه نظام میگذارد.
- خیلی فرقی نمیکند چه کسانی که میگویند ما آقای روحانی را تحمل میکنیم تا ۱۴۰۰ و چه کسانی که میگویند ما از آقای روحانی عبور کردیم. نتیجه هیچ فرقی نمیکند، همه این افراد تا پایان دوره ریاستجمهوری آقای روحانی هستند و با او قطعا مدارا خواهند کرد. حالا بعضی شاید از طریق انتقادات امتیازاتی بگیرند و بعضیها با تهدید عبور سیاسی امتیازاتی بگیرند اما در کل رویکردشان فرق چندانی نمیکند.
- عمده اصولگرایان از این که آقای روحانی ضعیفتر از آن چیزی که قبلا ارزیابی میکردند، بشود به شدت نگران هستند؛ به ویژه این که ما امروز با دشمنیهای بیشتری از جانب قدرتهای طرفدار صهیونیسم مواجه هستیم.
- اصولگرایان فهیم و عمده اصولگرایان اصلا چنین آرزویی ندارند که آقای روحانی ضعیف جلوهگر کند و نتواند مشکلات جامعه را حل کند. آرزو دارند آقای روحانی بتواند در جهت خدمت به مردم گامی بردارد. بنابراین خیلی انتقادات پررنگی نمیکنند به روحانی.
- اصولگرایان از اول معتقد بودند فردی مثل آقای قالیباف که واقعا ۱۸ ساعت کار میکرد و مشکلات جامعه را در بخش تهران حل میکرد و کرده بود، میتوانست در این شرایط کشور را به تحرک دربیاورد.
- آقای روحانی مثل مرحوم آقای هاشمی، اصلاحطلبان را میشناسد. فکر میکنید آقای هاشمی به اصلاحطلبان اعتماد داشت؟ خیر. میدانست که بعضی از این آقایان فقط دنبال فرصت هستند که یک ضربه هولناکی بزنند، اگر منافعشان ایجاب کند. بنابراین آقای روحانی نیز اعتمادی به این افراد نداشت و الان هم ندارد چون نظر آنها برایش خیلی تعیینکننده نیست.
- روحانی به سمت اصولگرایان نزدیک نمیشود. آقای روحانی همان راه خودش را ادامه خواهد داد، به صورت معمول جامعه را اداره خواهد کرد.
- الان خیلی برخورد فرصتطلبانه در جریان اصولگرا نمیبینیم. هیچ اصولگرایی تا الان نگفته که ما نسبت به آقای روحانی اشتباه کردیم. تصویر ذهنیمان را نسبت به آقای روحانی عوض و مثبت خواهیم کرد. البته اصولگرایان آرزوی موفقیت برای دولت آقای روحانی میکنند و برای او این فرصت را ایجاد میکنند که بتواند کار کند.»