به گزارش خرداد و به نقل از روزنامه آرمان ، از سوی دیگر اصولگرایان که در درون جریان خود دعوا و چند دستگی دارند چگونه میتوانند مدعی گفتوگو با اصلاحطلبان شوند. اصولگرایان در مرحله نخست باید مشکلات درونی خود را حل کنند و به یک جمعبندی مشترک از وضعیت امروز و فردای جامعه دست پیدا کنند و سپس به دنبال گفتوگو و تفاهم با جریانهای دیگر سیاسی باشند. در شرایط کنونی اصولگرایان نمیتوانند به هیچ دستاورد خود در جهت اقناع افکار عمومی اتکا کنند و به همین دلیل تلاش میکنند از «نمد» اصلاحطلبی برای خود«کلاه» درست کنند». در ادامه متن گفتوگوی آرمان با حجتالاسلام غفاری را از نظر میگذرانید.
شما از اینکه در انتخابات سال96 از آقای روحانی حمایت کردید پشیمان هستید؟ به نظر شما چرا برخی این موضوع را مطرح کردند که در حمایت از آقای روحانی پشیمانی ایجاد شده است؟
بنده به هیچ عنوان از اینکه در انتخابات ریاستجمهوری سال96 از آقای روحانی حمایت کردم پشیمان نیستم و اظهار پشیمانی در این زمینه را اشتباه میدانم. بنده هنوز هم از رأیی که به آقای روحانی دادم حمایت میکنم و همچنان نیز از آقای روحانی حمایت خواهیم کرد. با این وجود ما ضمن حمایت از آقای روحانی مطالبهگر و منتقد نیز هستیم. حمایت ما به این معنا نیست که پس از انتخابات سکوت کنیم و هیچ انتقادی نسبت به رویکرد دولت نداشته باشیم. ما در انتخابات ریاستجمهوری سال96 به این نتیجه رسیدیم که بهترین گزینه برای مدیریت کشور آقای روحانی است و به همین دلیل از ایشان حمایت کردیم. با این وجود این نقطه پایان نیست، بلکه آقای روحانی باید تلاش کند به شعارهایی که در طول دوران انتخابات به مردم داده است عمل کند. به همین دلیل نیزاصلاحطلبان با رویکرد مطالبهمحور تلاش میکنند شرایطی را به وجود بیاورند که دولت آقای روحانی بتواند به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهد و مشکلات جامعه را حل کند. به نظر من موجی که در کشور بهوجود آوردند که از انتخاب روحانی ابراز پیشمانی کنند کار اصولگرایان بوده است و البته برخی نیز ناخواسته آب به آسیاب اصولگرایان ریختند.
به نظر شما رویکرد دولت دوازدهم، در مجموع نسبت به دولت یازدهم محافظهکارانهتر شده است؟ آیا این مسأله در آینده سبب ایجاد فاصله بین اصلاحطلبان و دولت نخواهد شد؟
به نظر من ما باید در مرحله نخست محدودیتها و معذوریتهای آقای روحانی را نظر بگیریم. چنان که از شواهد و قرائن هم برمیآمد، آقای روحانی با محدودیتها و فشارهای زیادی همراه بوده و تا حدود زیادی دست و پای ایشان بسته است. هنگامی که واقعیتهای پیش روی آقای روحانی را مشاهده کنیم با نگاه عمیقتری به مسائل نگاه خواهیم کرد که آیا آقای روحانی با برخی نهادها سازش کرده یا وضعیت به شکل دیگری بوده است. از سوی دیگر اصلاحطلبان به هیچ عنوان مدعی نیستند که آقای روحانی یک شخصیت اصلاحطلب است. چه کسی این حرف را زده؟ جریان اصلاحات به خوبی به این نکته آگاهی داشت که آقای روحانی یک اصولگراست و با علم به اصولگرا بودن ایشان از آقای روحانی حمایت کرد. آقای روحانی برای جریان اصلاحات و در برابر کاندیدای جریان رقیب که جریان اقتدارگرایی را نمایندگی میکرد، خیرالموجودین بود. در نتیجه اصلاحطلبان با تعقل و تدبیر از آقای روحانی حمایت کردند تا افراطیونی که بارها امتحان خود را پس داده بودند، دوباره در کشور به قدرت نرسند. همان وقت هم کسی نمیتوانست مدعی باشد که اصلاحطلبان با «جبر» از آقای روحانی حمایت کردهاند. اصلاحطلبان با شناخت کافی از وضعیت کشور و مردم و همچنین نوع نگرش و تفکر آقای روحانی به مسائل داخلی و خارجی به این تصمیم رسیده بودند که ایشان بهترین گزینه برای مدیریت کشور است. با این وجود ما هیچگاه به آقای روحانی نمره «بیست» و یا «صفر» نخواهیم داد. برخی تلاش میکنند به عملکرد دولت به صورت سیاه و سفید نگاه کنند که به آقای روحانی نمره بیست بدهند، یا صفر. این در حالی است که باید با نگاهی صحیح و منطقی به عملکرد دولت نگاه کرد و فرصتها و چالشها را همزمان در نظر گرفت. هیچ انسانی «معصوم» نیست و همه انسانها دچار خطا و لغزش میشوند.
به همین دلیل نیز ماهیت مسئولان در پروسه آزمون وخطا برای مردم مشخص میشود. آقای روحانی نیز باید تلاش کند با حل مشکلات مردم کارنامه قابل قبولی از خود برجای بگذارد. هر چه آقای روحانی در تحقق شعارهایی که در انتخابات مطرح کرده جدیتر باشد جریان اصلاحات نیز حمایت بیشتری از ایشان خواهد کرد. اصلاحطلبان به خوبی به این نکته آگاهی دارند که موفقیت یا عدم موفقیت آقای روحانی در طول سالهای آینده در سرنوشت کشور تأثیر مستقیم خواهد گذاشت. در نتیجه تلاش خواهند کرد با همراه کردن مسیر دولت شرایطی را در کشور به وجود بیاورند که مردم نسبت به مدیریت اصلاحطلبان در کشور ناامید و دلسرد نشوند. به همین دلیل نیز تلاش میکنند در کنار حمایت از دولت آقای روحانی انتقاد سازنده خود را نیز نسبت به رویکرد دولت مطرح کنند.
چندی قبل برخی از اصولگرایان و از جمله محمدرضا باهنر از رویکرد گفتوگوی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در جهت وفاق و همگرایی ملی حمایت کرده و خواستار چنین رویکردی شدند. دیدگاه شما در این زمینه چیست و چرا اصولگرایان به دنبال چنین رویکردی بوده و هستند؟
بنده لازم میدانم در ابتدا این نکته را عنوان کنم که برای آقای باهنر چندان اعتبار برجسته سیاسی قائل نیستم. ایشان هیچ سابقه انقلابی نداشتهاند و بیشتر در راستای جریانسازی دوران پس از انقلاب وارد فضای سیاسی شدهاند. عمدهترین دلیل حضور ایشان در فضای سیاسی نیز به نسبت خانوادگی با شهید باهنر باز میگردد و از این طریق بود که وارد فضای سیاسی ایران شدند. به نظر من آقای باهنر یک اصولگرای مطلق و صددرصدی است که امروز تلاش میکند به شکلهای مختلف به بخشهایی از بدنه جریان اصلاحات نزدیک شود. در نتیجه چنین فردی نمیتواند مدعی گفتوگو و تفاهم بین دو جریان سیاسی کشور شود. البته این وضعیت تنها مختص به آقای باهنر نیست و برخی دیگر از اصولگرایان نیز از چنین رویکردی پیروی میکنند. به نظر میرسد در شرایط کنونی «نان» اصولگرایان در نزدیکی به اصلاحطلبان است و «نان» خود را در جریان اصلاحات جستوجو میکنند. این افراد به این نتیجه رسیدهاند که اصولگرایی کارکرد خود را از دست داده است و هیچ حرف جدیدی برای جامعه و مردم ندارد. از سوی دیگر اصولگرایان که در درون جریان خود دعوا و چنددستگی دارند چگونه میتوانند مدعی گفتوگو با اصلاحطلبان شوند. اصولگرایان در مرحله نخست باید مشکلات درونی خود را حل کنند و به یک جمعبندی مشترک از وضعیت امروز و فردای جامعه دست پیدا کنند و سپس به دنبال گفتوگو و تفاهم با جریانهای دیگر سیاسی باشند. در شرایط کنونی اصولگرایان نمیتوانند به هیچ دستاورد خود در جهت اقناع افکار عمومی اتکا کنند و به همین دلیل تلاش میکنند از «نمد» اصلاحطلبی برای خود«کلاه» درست کنند.
آیا اصولگرایان با استفاده از رویکردها و شگردهای اصلاحطلبانه به دنبال احیای خود هستند؟
بله، اصولگرایان به این نتیجه رسیدهاند که حنای آنها دیگر پیش مردم رنگ ندارد و مردم رویکرد اصلاحطلبانه در پیش گرفتهاند. در شرایط کنونی اصولگرایان حرفی برای گفتن ندارند که قصد داشته باشند با اصلاحطلبان گفتوگو کنند. کسانی که مدعی گفتوگو با اصلاحطلبان شدهاند باید در مرحله اول صداقت خود را نشان بدهند و در فضای سیاسی گشایش ایجاد کرده و محدودیتها را کمتر کنند و سپس خواستار گفتوگو با اصلاحطلبان شوند. هنگامی که اصولگرایان هیچ تلاشی برای برابری بین فرصتها و موقعیتها بین جریانهای سیاسی نمیکنند چه انتظاری میتوان داشت که برای گفتوگو و وفاق ملی گفتوگو کنند.
اصولگرایان باید در مرحله اول از برخی از انحصارگراییها عدول کنند و رویکرد برابری نسبت به اصلاحطلبان در زمینه استفاده از امکانات عمومی در پیش بگیرند. اصولگرایان مدتهاست که تریبونهای عمومی ماند صداوسیما و نمازجمعه را در اختیار دارند واز این امکانات به خوبی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. این در حالی است که اصلاحطلبان با حداقل امکانات به فعالیتهای خود ادامه میدهند و از کمترین سهم در استفاده از چنین تریبونها و امکاناتی برخوردار هستند. در شرایط کنونی که اصولگرایان در موضع ضعف قرار گرفتهاند و چیزی برای عرضه به مردم ندارند پیشنهاد مذاکره و گفتوگو مطرح میکنند. هنوز از یاد نبردهایم هنگامی که اصولگرایان در انتخابات سال48 با احمدینژاد به پیروزی رسیدند چه رفتاری با اصلاحطلبان داشتند. در آن مقطع زمانی اصولگرایان همه اصلاحطلبان را خانهنشین کردند و هیچ سهمی برای آنها در مدیریت کشور قائل نشدند. چرا آنزمان اصولگرایان پیشنهاد گفتوگوی ملی با اصلاحطلبان را مطرح نکردند؟در شرایط کنونی کفگیر اصولگرایان به ته دیگ خورده و به دلیل اینکه چیزی برای عرضه به افکار عمومی ندارند، به دنبال نزدیک شدن به جریان اصلاحات هستند که روز بهروز با اقبال بیشتری از سوی مردم مواجه شده است. بنده لازم میدانم در این زمینه یک مثال بزنم. در سال75 هنگامی که انقلابیون عرصه را بر شاه تنگ کرده بودند و انقلاب در آستانه پیروزی قرار داشت، شاه عنوان کرد که من صدای انقلاب شما را شنیدم. این در حالی بود که انقلاب در آستانه پیروزی قرار داشت و کار از کار گذشته و رژیم پهلوی به پایان راه رسیده بود. در شرایط کنونی نیز امثال آقای باهنر از روی ناچاری و از دوران افول خود چنین پیشنهاداتی را مطرح میکنند. اصولگرایان قصد دارند با گفتوگوی ملی و گفتوگو با اصلاحطلبان خود را بالا بکشند.
همین چند روز پیش بود که آقای باهنر عنوان کردند رئیس دولت اصلاحات را جزء سران فتنه نمیدانند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
سال88 اتفاقاتی در کشور رخ داد که خوشایند هیچکس نبود.اگر به اتفاقات سال88 نگاهی عمیق بیندازیم متوجه میشویم که سخنان و اقدامات احمدینژاد و هوادارانش هم سبب تحریک هواداران جریان رقیب شد بنده سال48 و قبل از اینکه احمدینژاد به ریاستجمهوری دست پیدا کند متوجه شده بودم که وی چه اعجوبهای است. به همین دلیل کسانی که از او در سالهای 48 و 88 حمایت کردند و همه ابزار و امکانات کشور را در اختیار وی قرار دادند، یک عذرخواهی بزرگ به مردم بدهکارند.
اصولگرایان با رویکرد شبه اصلاحطلبانهای که در پیش گرفتهاند، چه چشم اندازی برای خود در دوران پساروحانی ترسیم کردهاند؟
اصولگرایان به دنبال یک «اصلاحطلب تقلبی» میگردند تا در شرایط کنونی کشور وی را مطرح کنند و زیر علم وی سینه بزنند و در نهایت به اهداف خود که همانا رسیدن به قدرت است دست پیدا کنند. با این وجود اصولگرایان این نکته را فراموش کردهاند که اصلاحطلبان باهوشتر از آن هستند که در چنین زمینی بازی کنند و فریب این گونه رفتار اصولگرایان را بخورند. نکته دیگر اینکه اصلاحطلبان در دو انتخابات سال29 و69 از حسن روحانی حمایت کردند تا بتوانند در آینده سیاسی کشور تأثیرگذار باشند.
منبع : روزنامه آرمان