به گزارش خرداد، خبرآنلاین نوشت: قریب دو سال تا انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان باقی است و جریانات سیاسی از هم اکنون تلاش میکنند تا نگذارند تجربه مجلس دهم تکرار شود چراکه در مجلس دهم همه جریانها ادعای اکثریت بودن داشتند اما در بزنگاهها مشخص میشد، اقلیت هستند.
بررسی مواضع اکثریت اصلاح طلبان نشان میدهد که آنها شورای عالی سیاستگذاری را با وجود انتقادهای بسیار به عملکردش میخواهند حفظ کنند اما اصولگرایان در یک برزخ به لحاظ قالب کار تشکیلاتی به سر میبرند. گروهی جمنا را همچنان محور همگرایی میدانند اما گروهی دیگر معتقدند 29 اردیبهشت 96 تاریخ استفاده از این سازوکار منقضی شد و باید طرحی نو درانداخت.
حجت الاسلام سیدمحمدرضا میرتاج الدینی عضو علی البدل شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب می گوید: این مجموعه جمع نشده است و سال 97 فعالیتهایش بیشتر بروز و ظهور پیدا می کند. او درباره زمزمههای مطرح شده درباره احتمال سرلیستی رئیسی در انتخابات 98 هم پاسخ روشنی نمیدهد اما تلویحا به او توصیه میکند نقش هدایتگر و پدرانه در جریان اصولگرا ایفا کند.
****
آقای میرتاج الدینی! بالاخره سرنوشت جمنا به کجا رسید؟ اینکه گفته میشود جمنا بی سروصدا به کار خود پایان داد صحت دارد یا خیر؟
خیر، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی جمع نشده است و فعالیتهای خود را ادامه خواهد داد. البته بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 96 تصمیم آن شد که این مجموعه ساختار داخلی خود را بازنگری و بازسازی کند. پیش بینی من این است که سال 97 فعالیتهای جمنا برای همگرایی با سایر طیفها و مجموعههای نیروهای انقلاب و جریان اصولگرا بیشتر خواهد شد.
اینکه می گویند جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بیشتر فعالیت ای خود را به استانها و شهرستانها منتقل کرده است تا آنجا نیروهایش را برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ساماندهی کند و دیگر تمرکزی روی شهر تهران ندارد، چقدر قرین به واقع است؟
خیر، این طور نیست. فعالیت و تلاش جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در مرکز هم است و ادامه پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر فعالیتهای جمنا در سال 97 بیشتر بروز و ظهور دارد و قالبهای فعالیتی و برنامه های خود را اطلاع رسانی خواهد کرد. در مرکز توجه به سازماندهی نیروها در قالب کانونهای تخصصی است. البته همین روند در استان ها نیز مدنظر قرار دارد.
برخی افراد همچون آقایان جوکار و فدایی از شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب جدا شدند، چه زمانی جایگزین آنها در شورای مرکزی مشخص می شود؟
این جدایی به معنای جدایی تشکیلاتی نیست چون آنها مسئولیتهای اجرایی پیدا کردند. به همین خاطر حضورشان در فعالیتهای تشکیلاتی کم شده است. علی القاعده بعداً وقتی فعالیتها در شورای مرکزی جمنا دوباره آغاز و بیشتر شود، افرادی که وقت کافی برای این فعالیتها دارند برای عضویت در شورای مرکزی انتخاب خواهند شد چون در فعالیتهای تشکیلاتی کسانی میتوانند موفق شوند که وقتشان آزاد است. آن کسی که مسئولیت اجرایی پیدا میکند وقتش برای کار تشکیلاتی کفاف نمی دهد.
یعنی انتخابات شورای مرکزی دوباره برگزار می شود؟
از ابتدا اعضای شورای مرکزی جمنا برای دو سال انتخاب شدند، قطعا در گام بعدی با برنامهریزی که وجود دارد، مجمع عمومی دوباره تشکیل و مجدد اعضای شورای مرکزی انتخاب میشوند.
تشکیل مجمع عمومی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی چه زمانی برگزار خواهد شد؟
یکی از برنامهها در سال 97 میتواند همین باشد اما هنوز زمانی برای آن تعیین نشده است.
آقای محصولی اخیرا گفت «پایداری برای پیوستن به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی شرط دارد و آن شرط این است که خودش را اصلاح کند». همان طور که اشاره کردید بعد از انتخابات ریاست جمهوری صحبتهای مختلفی شد که بازنگری ساختار تشکیلاتی جبهه مردمی نیروهای انقلاب در دستورکار اعضای شورای مرکزی این مجموعه سیاسی قرار دارد، آیا این مسئله میتواند نظر جبهه پایداری را جلب کند؟
مطلع هستم فعالیتها و اجرای برنامه های جمنا ادامه دارد و تعطیل نشده است و همگرایی و تعامل با گروه ها و مجموعه های دیگر اصولگرا همچون جبهه پایداری را دنبال میکند.
به نظر شما شرطگذاری گرایشهای مختلف اصولگرایی اعم از پایداری برای همگرایی، خودش ابتدای تفرقه نیست؟
شرط گذاری نیست. چه طور در انتخابات ریاست جمهوری همه جریانها کنار هم جمع شدند، بر همان اساس توجه به اصول مشترک سیاسی، همگرایی را بیشتر میکند.
اما اگر هر طیف و سلیقه سیاسی پیش شرط برای همگرایی بگذارد، آیا این اقدام درستی است؟
ما هر کدام از سلایق داخلی جریان انقلابی و اصولگرا را ظرفیت میدانیم و نگاه این است که همیشه در انتخابات و مواقع حساس آنها با هم همکاری داشته باشند. این شرط گذاری نیست. اصول همگرایی این است که در تصمیمگیریها و برنامهریزیها همه مشارکت کنند.
مشارکت در تصمیم گیریها با پیش شرط گذاری برای ورود به این عرصه همخوانی دارد؟ در واقع مثل این میماند که یک مجموعهای صحبت از همگرایی کند اما بگوید «به شرطی وارد سازوکار می شود که اصلاح ساختاری به صورتی که او مدنظرش است اتفاق بیفتد». این موضع تأثیر منفی در نتیجه نمی گذارد؟
من این تعبیر را قبول ندارم که پایداری شرط میگذارد. پایداری شرط نمیگذارد. این روال همگرایی و وحدت در داخل جریانها و تشکلهای سیاسی است که همه در تصمیم گیریها مشارکت یکسان داشته باشند. اینکه یک عده بگویند «ما تصمیم گرفتیم این راه را برویم و شما هم بیایید به ما ملحق شوید» طبعا ایجاد وحدت و همگرایی نمیکند.
یعنی شما میگویید پایداری شرط نمیگذارد بلکه میگوید «همه تشکلها و گروههای اصولگرا در سازوکار همگرایی مشارکت یکسان داشته باشند»؟
بله، این شرطگذاری نیست. بلکه امری مقبول در میان تشکلهای سیاسی است که همه تشکلها و گروهها رعایت احترام و اعتنای خاص را به یکدیگر داشته باشند.
وقتی آقای عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به نفع آقای روحانی کنار رفت، برای حضور قوی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم نقش آفرینی پررنگی انجام داد. به نظر شما آقای رئیسی میتواند در این حوزه برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 98 چنین نقش محوری را ایفا کند؟
اینکه آقای رئیسی فعالیت سیاسی خواهد داشت مسئلهای است که اطرافیان، دفتر یا خود او می توانند پاسخ دهند بنابراین اطلاع ندارم او برای انتخابات مجلس تلاش و فعالیتی می کند یا خیر.
بعد از سالها تمام سلایق اصولگرایی روی نام آقای رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری اجماع کردند و او قریب 16 میلیون رأی آورد، به نظر شما برای جریان اصولگرایی مثرثمر خواهد بود که آقای رئیسی بیاید و محوریت کار تشکیلاتی را برای ساماندهی نیروهای اصولگرا در انتخابات مجلس برعهده بگیرد و یک اجماع کاملی را میان اصولگرایان در انتخابات مجلس رقم بزند؟ آیا او چنین قابلیتی دارد یا استقبالی از این کار می شود؟
آقای رئیسی یک شخصیت محبوب و مقبول در میان جریان نیروهای انقلاب و اصولگرا است و همان نکتهای که گفته شد اجماع درباره او خیلی راحت صورت گرفت. تقریبا همه طیفهای نیروهای انقلاب و جریان اصولگرایی روی حمایت از او در انتخابات ریاست جمهوری اتفاق کردند و رأی 16 میلیونی هم که به دست آمد، کم نبود. همواره آقای رئیسی را یک شخصیت مقبول و اخلاقی و موثر در حوزه سیاسی میشناسیم.
حضور آقای رئیسی می تواند در انتخابات مجلس یازدهم باعث اجماع و همگرایی در جریان اصولگرایی شود؟ البته دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که به آقای رئیسی توصیه می کند وارد عرصه سیاسی نشود و بیشتر روی همان برنامهها و امور مربوط به تولیت آستان قدرس رضوی متمرکز باشد، نظر شما چیست؟
تأثیرگذاری در مسائل سیاسی همیشه این طور نیست که فردی خودش بیاید، محور یک تشکیلات باشد یا کارهای سیاسی و تشکیلاتی را به دست بگیرد و مدیریت کند. البته حضور پدرانه و معنوی یک فرد مقبول در جامعه موثر است، آقای رئیسی می تواند این نقش را ایفا کند یعنی نقش معنوی و نقش هدایت های کلان را در مسائل سیاسی انجام دهد.
یعنی آقای رئیسی در انتخابات مجلس می تواند چنین هدایتگری داشته باشد؟
مسائل مربوط به انتخابات مجلس، از مسائل ریز و جزیی سیاسی است. اینجا تشکلهای سیاسی ورود می کنند. در جریان اصولگرایی چنین خواهد بود.
آقای محصولی گفته «آقای رئیسی می تواند نامزد بالقوهای برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 باشد» شما خودتان به آقای رئیسی چنین توصیه ای می کنید که دوباره در سال 1400 به صحنه انتخابات بیاید و نامزد شود؟
انتخابات مجلس شورای اسلامی را در سال 98 پیشرو داریم، اگر بخواهیم در زمانی که هنوز از انتخابات مجلس عبور نکردیم برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 صحبت کنیم، زودهنگام است و پیش بینی دقیقی نخواهد بود.