پدر مانیا یوسفی نژاد: از آن شب عادی اردیبهشت ٩٣ تاکنون دیگر زندگی ما شرایط عادی ندارد؛ درحالیکه شهربازی ارم، دستگاهی که عامل نقص در بدن دختر من و دو زن دیگر شد و شرکت مربوطه همه به کار و زندگی عادیشان برگشتند و این عدالت نیست
به گزارش خرداد، معصومه اصغری در روزنامه شرق نوشت: «از آن شب عادی اردیبهشت ٩٣ تاکنون دیگر زندگی ما شرایط عادی ندارد؛ درحالیکه شهربازی ارم، دستگاهی که عامل نقص در بدن دختر من و دو زن دیگر شد و شرکت مربوطه همه به کار و زندگی عادیشان برگشتند و این عدالت نیست». این بخشی از صحبتهای یوسفینژاد، پدر مانیا یوسفینژاد، یکی از آسیبدیدگان آن حادثه است که بخشی از اعتراضاتش را با بیش از سه سال بعد از حادثه و متوقفشدن پیگیریهای قضائی با «شرق» مطرح کرده است.
واقعیت این است که در چند دهه گذشته و به تناوب حادثهای در یکی از شهربازیها یا جان کسی را گرفته یا آسیبی کلی و جزئی به شهروندان وارد کرده است. حادثه در پارک ارم تهران، حادثه در شهربازی برازجان، حادثه در شهربازی مشهد و ایلگلی تبریز و... حوادثی که در حین شادی و سرگرمی شهروندان رخ داده و تا مدتها در اذهان عمومی باقی میماند؛ اما شاهد اصلاح دستگاهها و سیستمها یا بهروزشدن تجهیزات با استانداردهای روز در همه مجموعههای تفریحی و سرگرمی نیستیم.
آنچه در شهربازیها و فضاهای تفریحی که در شهرهای بزرگ و کوچک وجود دارد، شاهد هستیم، گویای قدیمی و مستهلکبودن بسیاری از این دستگاههاست و درعینحال آن بخش از وسایل بازی هم که تازه وارد این چرخه شدهاند، با نظارت و دقت در ساخت و تجهیز روبهرو نبودهاند. آنچه در روند بررسی بسیاری از پروندههای مربوط به حادثه در شهرهای بازی مشهود و مستند شده، نبود استاندارد و ایمنی کافی در دستگاههای به کار گرفتهشده است. بههمیندلیل بیان بخشی از توضیحاتی که کارشناسان رسمی دادگستری در پرونده آسیب به سه زن در دستگاه کریزیموس پارک ارم تهران اعلام کردهاند؛ ضمن مرور این پرونده حلنشده میتواند چراغهای هشدار و خطر را برای حادثه بعدی که معلوم نیست در کدام شهر رخ میدهد، روشن کند.
گزارش کارشناس رسمی دادگستری درباره حادثه سقوط وسیله بازی در پارک ارم در ٢٠ اردیبهشت ٩٣، خرداد ٩٣ تهیه شده است. در این گزارش آمده که مالک یعنی مجموعه شهربازی ارم فضایی را در اختیار مالک، سازنده و بهرهبردار دستگاه کریزیموس (موش دیوانه) که یک نفر است، قرار میدهد و این فرد شروع به بهرهبرداری از دستگاهی میکند که بعدها اعلام میشود استاندارد لازم را نداشته است.
در شرح چگونگی حادثه از قول کارشناس دادگستری آمده است: «کابینها با استفاده از یک دستگاه الکتروموتور روی زنجیری تا ارتفاع ١٢متری بالا کشیده و بعد به صورت آزاد با سرعت حداقل دو و حداکثر شش متر بر ثانیه پایین میآید و در ضلع جنوبی در مسیر مستقیمی قرار میگیرد که به ناگاه شفت هرزگرد، تنها نقطه اتکا کابین به کالسکه به حالت کالباسی شکسته شده و کابین از ارتفاع تقریبی ششمتری سقوط میکند».
کارشناس رسمی دادگستری در شرح چگونگی مراحل ساخت این دستگاه نیز گفته است: «سازنده با مشاهده موردی مشابه در فرانسه الگوبرداری میکند و متعهد میشود دستگاه را مطابق با استانداردهای کشور مستقر و پس از تأیید بازرسان از آن بهرهبرداری کند. شرکت یادشده که با مهندسی معکوس این کار را انجام میدهد، به دلیل دسترسینداشتن به بعضی از قطعات و اتصالات خاص دستگاه بهویژه شفت هرزگرد (عامل وقوع حادثه) محاسبات خود را تنها براساس اطلاعات شفاهی ارائهشده از سوی سازنده انجام داده است. یکی از محاسبات مهم شناسایی خطرات و ارزیابی ریسک دستگاه است که با این روند محاسباتی صحت ارزیابی انجامشده به چالش کشیده میشود. چگونه بدون دیدن قطعات بحرانی دستگاه و اطلاعنداشتن از کموکیف آن ریسک دستگاه محاسبه شده است. درصورتیکه این ارزیابی درست انجام میشد، خطراتی مانند شفت نامرغوب شناسایی و در راستای تعویض اقدام و چنین حادثهای رخ نمیداد.
نتایج بررسیها و بازرسیهای فنی نهایی به شرکتی نظارتکننده سپرده میشود که مستند به گزارش کارشناس دادگستری و نقلقول از مدیرکل استاندارد استان تهران «این مجموعه تنها مجوز انجام بازرسیهای فنی در مرحله بهرهبرداری را دارد و نمیتواند آزمایشها و بازرسیهای فنی قبل از بهرهبرداری را انجام دهد. ضمن اینکه در فرم تستهای اولیه انجامشده این شرکت تعیین نوع جنس ماده و قطعه آزمایششده، از ضروریات بوده که شرکت نظارتکننده فقط آزمایشهای شیمیایی را روی برخی از قسمتها انجام داده است».
در این گزارش قید شده که سازنده اعلام کرده شفتهای مورد نیاز را از بازار آهن خریداری کرده؛ ولی در بررسیهای پژوهشی که از سوی سازمان استاندارد انجام شده، شفت عامل وقوع حادثه در آنالیز شیمیایی از جنس فولاد کمآلیاژی حاوی کروم و نیکل تشخیص داده شده است. این فلز برای استفاده در این قسمت حساس استحکام و کشش مورد نیاز را نداشته و متأسفانه در هیچ مرحلهای از فرایند محاسباتی و طراحی (بهویژه شناسایی و ارزیابی ریسک) بازرسی فنی (انجام آنالیز شیمیایی) تشخیص داده نشده است. با این توضیحات عملیات ساخت، طراحی و محاسبات، آزمونهای اولیه و بازرسیهای نهایی فنی بدون اطلاع از کیفیت شفت عامل وقوع و جوش اتصالات آن انجام شده و در نهایت بدون لحاظکردن دیگر موارد ایمنی مثل لایههای پشتیبان، تأییدیه ایمنی از سوی شرکت نظارتکننده بهعنوان معتمد سازمان استاندارد صادر میشود.
اما نکته درخورتوجه این است که چند ماه قبل از این حادثه (اردیبهشت ٩٣) شرکت نظارتکننده در بازرسی دورهای در اسفند سال ٩٢ این وسیله بازی را فاقد عدم انطباق اعلام و تأیید میکند.
در گزارش کارشناس دادگستری که پدر یکی از آسیبدیدگان این حادثه در اختیار «شرق» قرار داد، تأکید شده بود که ادامه فعالیت شرکت نظارتکننده با محرزشدن تخلفات آن به حالت تعلیق درآمده، اما خانواده آسیبدیدگان که همچنان پیگیر موضوع هستند، میگویند این شرکت و شرکت مالک این دستگاه مدتهاست به کارشان ادامه میدهند و در این موضوع جریمه هم نشدهاند؛ موضوعی ادعایی که از اداره کل استان پرسیدیم و اطلاع موثقی ارائه نکردند و بالکل داستان آن پرونده و بلایی که بر سر آن دختران آمد را فراموش کردهاند.
در گزارش کارشناس دادگستری که مبنای اعلام نظر قرار گرفته است، سهمی را برای متخلفان در این حادثه در نظر گرفتهاند که شامل ٢٥ درصد برای سازنده و بهرهبردار، ٢٥ درصد برای شرکت طراح و محاسب و ٥٠ درصد را برای شرکت بازرسیکننده یعنی شرکت تعیین کرده است.
یوسفینژاد، پدر یکی از مصدومان این حادثه، به «شرق» میگوید: ١١ مورد شکستگی را در همان مراحل اولیه بهعنوان آسیبهای جدی دخترم اعلام کردند. درعینحال به جای ١١ مورد شکستگی، سه مورد شکستگی اعلام کردند اما در اورژانس بیمارستان دوم گزارشی که بیمارستان حضرت رسول (بیمارستان اول) داده بود، تبدیل به دو مورد شکستگی شد. به عبارتی چون امآرآی نکرده بودند تشخیص درستی هم داده نشد. ما اعتراض کردیم و پزشکی قانونی مجدد تعداد شکستگی را ١١ مورد تأیید کرد و گزارش را به پزشک معتمد خود فرستاد و او هم تأیید کرد، ولی در عمل چیز دیگری نوشت. نامهای در بسته به ما دادند بعدا معلوم شد همان دو مورد شکستگی را تأیید کردهاند. ما شکایت کردیم اما قاضی در نهایت همان رأی اولیه را دوباره تأیید کرد و دیگر دستور پیگیری نداد. سؤال من این است که چطور کسی از آن ارتفاع سقوط میکند و اینطور از زندگی ساقط میشود و بدون امآرآی دو مورد شکستگی را برای او ثبت میکنند؟
یوسفینژاد که از ادامه پیگیری این پرونده تقریبا ناامید شده است، میگوید: علاوه بر اینکه میزان آسیب را درست تشخیص و اعلام نکردند، دیه دخترم را هم نصف دادند و گفتند دیه زن نصف و بعد اعلام کردند آن قانونی که دیه زن و مرد را برابر اعلام کرده، مربوط به تصادفات خودرویی است و قاضی با استناد به اینکه این حادثه تصادف با خودرو نبوده دیه را نصف اعلام کرد.
پدر مانیا یوسفینژاد که در این مدت پس از حادثه از کار خود هم کنار کشیده و بیکار است و توان کار ندارد، به قولها و دستوراتی که مسئولان مختلف بعد از این حادثه داده بودند، اشاره کرد و گفت: همان زمان قولهای زیادی برای پیگیری وضعیت درمانی آسیبدیدگان گفته شد و قول پیگیری قضائی این حادثه و دلایل آن را خارج از نوبت دادند اما در نهایت عادیبودن این پرونده دنبال شد و اگر ما دنبال پرونده نبودیم، پیگیری وجود نداشت. او میگوید فارغ از همه بیمهریای که مسئولان داشتند حرف ما این است که این جرم از جنبه عمومی پیگیری نشد، در حالی که همان زمان مسئولان زیادی دستور پیگیری خارج از نوبت را دادند و لازم بود برای جلوگیری از چنین حوادثی این موضوعات دنبال شوند.
یوسفینژاد میگوید مانیا از آن حادثه و لحظاتی که بر او گذشته چیز زیادی به یاد نمیآورد و به دلیل شرایط جسمی و طردشدگیای که از جامعه داشته دچار افسردگی شده است. مانیا مهندس کشاورزی و کارمند شهرداری بود، اما حالا توان کار متداوم ندارد و نمیتواند سرپا بایستد.
مسلم بیات، مدیرکل استاندارد استان تهران، تنها کسی است که از میان مسئولان این مجموعه از آن حادثه هنوز چیزی به خاطر دارد، اما او هم جزئیات را نمیداند. مثلا نمیداند که آن پیمانکار متخلف که مجرم هم شناخته شد الان کجاست و چه میکند و آیا هنوز فعال است یا نه!
او به «شرق» گفت: استاندارد در آن حادثه بهعنوان شاکی از آن پیمانکار شکایت کرد و پس از این اتفاق بسیاری از روندهای اشتباه اصلاح شده است. او میگوید از این حادثه به بعد مدیر فنی را برای شهربازیها تعیین کردهایم تا هر روز همه دستگاهها را چکاپ کند و گزارش روزانه دهد و همه این مدیران فنی باید تأیید و آموزش استاندارد را داشته باشند.
او اذعان دارد که اشتباهاتی به دلیل عدم نظارت کافی در گذشته وجود داشته و در توضیح بیشتر میگوید: در کنار همه مؤلفهها رفتار و عملکرد بهرهبردار از همه مهمتر است. او میگوید فشار روی شهربازیها به دلیل تعداد کم و تقاضای زیاد، بالاست و همین موضوع استهلاک را زیاد و مراقبت را کمتر میکند.
بیات میگوید تا قبل از سال ٨٨ شهربازیها ملزم به داشتن و رعایت استاندارد نبودهاند و از این سال به بعد تازه این الزام ایجاد شده و به همین دلیل هنوز بسیاری از الزامات اجرائی نمیشوند یا مقاومت وجود دارد.
آنطور که از شواهد برمیآید، همه بهجز مانیا و پدرش آن حادثه را فراموش کردهاند و کاش آن دو نفر هم این حادثه را فراموش میکردند و به زندگی عادی خود برمیگشتند. یوسفینژاد به نکته مهمی اشاره کرد و آن پیگیری این حادثه از جنبه عمومی جرم و مدعیالعموم بود که روی زمین مانده است.