خرداد: صندلی گارانتی شده قالیباف طی ۱۲ سال نشستن بر کرسی شهرداری تهران حالا شش ماهه برای محمد علی نجفی به صندلی لرزانی تبدیل شده. این اتفاق به علل مختلفی بر میگردد. آنچه قطعی است اما به یک عامل مهم برمیگردد؛ «بر هم زدن نظمی که قالیباف و متحدانش طی ۱۲ سال در حیاط خلوت شهرداری داشتند و حالا نجفی میخواهد این نظم را بهم بزند.»
شهرداری در دوران قالیباف چند مشخصه مهم داشت؛ نخست فعالیت گسترده شرکتهای فرادولتی و در اصطلاح خصولتی بود. در برخی پروژههای کلان مانند پل صدر و خط هفت مترو ردی از آنها را به روشنی میتوان دید.
دوم اینکه قالیباف در شهرداری بخش مهمی از پیمانکاران فرهنگی را از زیر مجموعههای همسو با گرایش سیاسی خود ، سر سفره فعالیتهای فرهنگی در کلانشهر تهران نشاند. آنها در رسانههای شهرداری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، طرحهایی مانند بیلبوردها، پروژههای کلان فرهنگی شهرداری تهران و.. سهم داشتند. تا جایی که در مراسم تقدیر از فعالیتهای فرهنگی او در تاریخ سوم شهریور ۹۶ ، طیف متنوعی از چهرههای نظام سیاسی ایران، حاضر شدند و از او تقدیر کردند.
سومین مشخصه قالیباف در شهرداری،دست باز پیمانکاران در تمامی معاونتها از عمرانی و شهرسازی گرفته تا زیباسازی و سازمان فرهنگی و هنری بود. تا جایی که رحمتالله حافظی یکی از جدیترین منتقدان او در شورای شهر چهارم در یکی از گفت و گو های خود با خبرآنلاین، صراحتا عنوان کرد شهرداری را پیمانکاران مدیریت میکنند.
حالا با این وضعیت نجفی سعی داشته که اولا قراردادها و مدیریت منابع مالی در شهرداری را شفاف تر از گذشته کند. برای این اقدام او به دنبال این بود که سازمان بازرسی شهرداری را پایهگذاری کند اما با واکنش بسیار جدی برخی نهادهای نظارتی با بهانه موازیکاری مواجه شد. در قدم دوم سعی داشت و دارد در خدمات فرهنگی که به شهروندان تهرانی ارائه میدهد به نیازهای مورد نظر شهروندان بیشتر نزدیک شود تا آنچه نظام سیاسی کشور از او میخواهد که در ماجراهای برج میلاد به حاشیه کشیده شد و در قدم سوم سعی داشت و دارد، در واگذاری امور شهرداری به بخش خصوصی وسواس بیشتری نسبت به گذشته داشته باشند. این مساله هم خود را در تجمعهای هر روزهی پیمانکاران بدهکار مقابل شهرداری نشان میدهد.
تا جایی که یکی از اعضای شورای شهر تهران درد پیمانکاران را نه بدهکاری که نا مشخص بودن آینده قراردادهای آنها با شهرداری میخواند.
مجموعه این اقدامات از سوی نجفی به اندازه زیادی حساسیت برانگیز است. خصوصا برای آنها که ۱۲ سال با کمترین نظارتی سر سفره شهرداری بودند و حالا یا باید در این سفره مهربان تر بنشینند و یا آن را ترک کنند.
وقتی نجفی صندلی این طیف در حیاط خلوت ۱۲ ساله را لرزان کرده، پس لرزهها به صندلی او در بهشت هم میرسد.
میماند اینکه استعفای نجفی با توجه به نیاز اجتماعی برای مقاومت او، چقدر در این فضا تصمیم درستیاست. بحث دیگری میتواند باشد اما آنچه قطعی است اینکه فشارهای بیرونی قابل پیش بینی بود اما نه اینقدر زود! این فشارها خیلی زودتر از آنچه پیش بینی میشد نجفی را از بهشت دلزده کرده است.
منبع: وبلاگ محمد حسین نجاتی