خرداد: «دیروز که سبزه گره زدم، هرگز فکر نمیکردم این قدر زود نشانههایش را ببینم...»
به گزارش خرداد، روزنامه ایران در ستون طنز خود نوشت: «دیروز که سبزه گره زدم، هرگز فکر نمیکردم این قدر زود نشانههایش را ببینم. خبر این که رئیس سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور گفت: «با وجود این که کسی تلاش میکند با نخوردن آب و غذا، شرایط بدی را برای خود فراهم کند اما زندان در تلاش است این اتفاق نیفتد و از آن جلوگیری شود.»
اصغر جهانگیر در ادامه اضافه کرد: «حتی اگر فردی از نظر روحی و روانی دچار مشکل باشد و آب و غذا نخورد، ما به عنوان مجموعه زندان تلاش میکنیم فرد را از نظر روحی و روانی بازسازی و ارشاد و شرایط مناسبی را برای او فراهم کنیم.»
رئیس سازمان زندانها تأکید کرد: «اگر هم در این طور مواقع نیاز به حضور پزشک باشد، از پزشک استفاده میشود و در این ارتباط مشکلی وجود ندارد.»
با این گفته آقای جهانگیر نور امید در دلم روشن شد. باور کنید کمکم مسئولان این گونه خدمات را در بیرون از زندان هم ارائه خواهند داد. من که با این همه مشکلات روحی و روانی از همین الان دارم خودم را آماده میکنم که از نخستین افراد خدماتگیرنده باشم. تصورش را بکنید دچار مشکل شدهاید، روح و روانتان درگیر است و همه راهها را برای خود بسته میبینید. شرکت دستمزدت را پرداخت نکرده، صاحبخانه در پی حکم تخلیهات است، اقساط وام تلنبار شده... خسته و درمانده میروی پشت بام هوایی بخوری، میروی روی لبه بام میایستی، فکرهای اشتباه به سرت میزند. ناگاه بالگردی به سمتت نور میتاباند. چند نفر با یونیفورمهای مرتب امدادی به سمتت میآیند و با حرفهای خوب تو را به پایین میکشند. سوار اتومبیل میکنند و به سمت مرکز بازسازی میبرندت، در مسیر تا میتوانند برایت جُک تعریف میکنند و قلقلکت میدهند. یک نفر شیرینی در دهانت میگذارد یک نفر به تو شربت میدهد. چند روز تو را به استخر میبرند با تو ورزش میکنند. به تو غذا میدهند، شب برایت قصه میخوانند تا بخوابی. وقتی حسابی بازسازیت کردند چند روز هم با تو صحبت میکنند و راهکار خروج از بحران را به تو یاد میدهند وقتی کاملاً ارشاد شدی نوبت ایجاد شرایط مناسب برای تو میرسد. یک خانه نقلی شهرداری به تو اهدا میکند و یه شغل مناسب با دستمزد بالای خط فقر برایت دست و پا میشود. در آخر هم نوبتی باشد نوبت وضعیت پزشکی و رسیدگی به دندانهایی است که با وجود کم کار کشیده شدن از آنها، پوسیده شدهاند. خلاصه این که اندکی صبر... »