يك شيطان سوار بر خودروي پرشیا به فريب دختران جوان در كرمان ميپرداخت و آنان را به خلوتگاه دوستانش ميكشاند.
به گزارش سرویس اجتماعی خرداد به نقل از ایران، دختر جواني با مراجعه به پليس آگاهي كرمان خواستار دستگيري چند مرد شيطانصفت كه وي را تسليم نيت شوم خود كرده بودند شد و گفت: روز گذشته يك پژو پرشيا مقابلم توقف كرد و چند جوان مرا به زور سوار خودرويشان كردند و به خارج شهر بردند.
اين دختر در حالي كه گريه ميكرد ادامه داد: هر چه التماسشان كردم كه رهايم كنند تلاشهايم بينتيجه بود، يكي از پسرها سرم را به زير صندلي فشار ميداد تا بيرون را نبينم. وقتي به اين فكر ميكردم كه چطور ميتوانم از دستشان فرار كنم، خودرو در جاده خاكي توقف كرد و آنان پياده شدند و مرا به زور پياده كردند و قصد شيطاني داشتند. گريه و التماسكردم و گفتم هر چه ميخواهند برايشان تهيه ميكنم از پول گرفته تا هر چيز ديگري ولي آنان ميخنديدند و مرا به زور تسليم نقشه شيطانيشان كردند، سپس همانجا رهايم كردند و رفتند.
با ادعاهاي تلخ اين دختر تيمي ويژه به دستور سرهنگ هوشنگ پوررضا قلي، رئيس پليس آگاهي استان كرمان مأموريت يافت براي دستگيري مردان شيطانصفت وارد عمل شوند.
كارآگاهان در نخستين گام در رسيدگي به اين پرونده از دختر جوان خواستند با انجام چهرهنگاري سرنخي از مردان تبهكار در اختيارشان قرار دهد كه با استفاده از اين اطلاعات موفق به بدست آوردن تصاوير فرضي آنان شدند.
تيم تحقيق با مطابقت قراردادن تصاوير فرضي و آلبوم مجرمان قديمي نتوانستند سرنخ جديدي به دست آورند و بررسيهايشان در اين شاخه بينتيجه ماند.
چند روز از اين ماجرا گذشته بود و هيچ ردي از مردان وحشت به دست نيامده بود تا اينكه دختر جوان دوباره به پليس آگاهي رفت و اين بار ادعاهاي جديدي را عنوان داشت.وي به كارآگاهان گفت: من براي حفظ آبروي خود و يكي از دوستانم مجبور شدم حقيقت را پنهان كنم و دروغ بگويم. راستش ماجرا از زماني آغاز شد كه مرد جواني با خودروي سوناتا مقابل پايم توقف كرد و درخواست دوستي داشت، ابتدا قبول نكردم ولي آنقدر با خودروي مدل بالايش دنبالم آمد تا اينكه مجبور شدم سوار شوم. خودش را بهنام معرفي كرد و ابراز علاقه زيادي به من داشت و ادعا ميكرد از مدتها پيش مرا تحت نظر داشته است و با حرفهايش مرا بيشتر به خود علاقهمند كرد، پيش خودم ميگفتم كه مرد روياهايم را پيدا كردهام.
وي در ادامه افزود: بهنام ادعا ميكرد دانشجو است و در كارخانه پدرش كار ميكند و آن شب بيرون رفتيم و شام را كنار هم خورديم و قرار شد فردا همديگر را ببينيم. بدين ترتيب به يكي از دوستانم نيز گفتم كه وي نيز همراهم بيايد، روز بعد سرقرار رفتيم و بهنام نيز آمد و سوار خودرويش شديم و در شهر گشت ميزديم كه خودروي پژويي راهمان را سد كرد و سرنشينان آن خود را مأمور مبارزه با مفاسد معرفي كردند و گفتند بايد ما را به مقرشان منتقل كنند. دختر فريبخورده افزود: يكي از مأموران سوار خودروي ما شد و با تهديد ما را به حاشيه شهر برد، در طول مسير از آن جوان خواستم از اشتباهمان چشمپوشي كند ولي هيچ حرفي نميزد و مدام با موبايلش با راننده پژويي كه پشت سر ما بود تماس ميگرفت تا اينكه آنان ما را به جاده فرعي كشاندند، آنجا بود كه فهميدم بهنام نيز با 2 جوان ديگر همدست است. آنان با نقشه قبلي دست به اين كار زدهاند، خواستم خودم را از خودرو به بيرون پرت كنم كه نشد. اين 3 جوان با كتك ما را از سوناتا پياده كردند و بعد از اقدام سياهشان ما را در شهر رها كردند و دوستم كه ميترسيد پليس و خانوادهاش را در جريان قرار بدهد براي شكايت همراهم نيامد.با ادعاي تلخ دخترجوان كه ناخواسته قرباني اشتباه خود شده بود كارآگاهان با سرنخهايي كه به دست آورده بودند موفق به شناسايي راننده سوناتا شدند و تجسسهاي آنان نشان ميداد كه وي خود را به دروغ معرفي كرده و داراي چند سابقه كيفري در اين ارتباط است.
تيم پليسي با شناسايي پاتوق و مخفيگاه مرد شيطانصفت، او را تحت تعقيب قرار دادند و وي را در حالي كه با دختر جوان ديگري در حال صحبت بود دستگير كردند.
جوان شيطانصفت در ابتداي بازجوييها ادعا كرد قصد فريب دختر جوان را نداشته. اين مرد شيك پوش هنگامي كه با طعمههاي ديگرش روبهرو شد چارهاي جز اعتراف نديد و پرده از جزئيات سناريوهاي سريالي و شيطانياش برداشت.
دختر جواني كه در آستانه قرباني شدن در نقشه سياه مرد تبهكار قرار داشت به پليس گفت: من دانشجو هستم و از تهران براي تحصيل به كرمان آمدهام، با اين جوان روز گذشته آشنا شدم، وي خود را دانشجو معرفي كرده و ميگفت: قصد ازدواج با من را دارد.
سرهنگ كارآگاه هوشنگ پوررضا قلي، رئيس پليس آگاهي استان كرمان در اين باره به شوك گفت: رئيس اين باند و دو نوچهاش با مشخصات جعلي و استفاده از خودروهاي مدل بالا و با معرفي خود تحت عنوان دانشجو و از خانوادههاي ثروتمند، دختران جوان را فريب ميدادند و با استفاده از اين سناريوي از پيش طراحي شده آنان را به حاشيه شهر ميكشاندند و نقشه سياهشان را به اجرا ميگذاشتند.
سرهنگ پوررضا قلي در ادامه افزود: تاكنون چند تن از طعمههاي اين باند شناسايي شدهاند و متاسفانه بايد گفت در اين گونه از پروندهها قربانيان به خاطر برخي مسائل همچون خجالت از خانواده، دوستان و آشنايان يا حفظ آبرو از شكايت كردن پرهيز ميكنند و اين كار آنان باعث ميشود افراد تبهكار به مجازاتي كه حقشان است، نميرسند و پس از چندين سال كه آزاد ميشوند فعاليتهاي تبهكارانه خود را دوباره شروع ميكنند كه بايد گفت در تحقيقات و بازجوييها، همه مدارك نزد پليس محرمانه خواهد بود و قربانيان ميتوانند با خيال آسوده به پيگيري پرونده خود بپردازند.رئيس پليس آگاهي استان كرمان يادآور شد: براساس پروندههاي رسيدگي شده در اين باره 46 درصد از پروندههاي تجاوز به عنف در استان كرمان بر پايه ارتباط ابتدايي قرباني با افراد شيطانصفت است، اگر اين غفلت و خروج از روند صحيح زندگي سرلوحه دختران جوان باشد شاهد اينگونه اتفاقات تلخ نخواهيم بود.
سرهنگ پوررضا قلي در پايان گفت: رسيدگي به پرونده اين 3 مرد تبهكار به پايان رسيده است و بازپرس پرونده، آنان را با 3 اتهام آدمربايي، جعل عنوان پليس و آزار و اذيت روانه زندان كرده است.