خرداد: میگویند شبکههای تلویزیونی تنها سه ثانیه فرصت دارند تا در زمانی که مخاطب تلویزیون را روشن میکند و ریموت کنترل را به دست میگیرد و میچرخاند بتوانند او را هوک کنند یا به قول معروف گیر بیندازند. این زمانِ فوق اندک، نشان از دشواری درگیر کردن مخاطب امروزی برای نشستن پای برنامهای را دارد. همینجاست که کارکرد بیشتر آثار تعاملی که هدف اصلیشان درگیر کردن مخاطب در اثر است و بارزترین نمونه آن تئاتر تعاملی است معلوم میشود.
«دیور» به اجراگردانی آریان رضایی و نویسندگی هاله مشتاقینیا یکی از نمونههای خوب همین برقراری تعامل است؛ یعنی کار سخت این روزهای آدمها! چه در حوزه روابط اجتماعی و کاری و چه در حوزه روابط عاطفی و خانوادگی که موضوع اصلی نمایش است. آریان رضایی سالیانی است که در زمینه تئاترهای تعاملی (اینتراکشن) فعالیت میکند و نویسنده اثر هم مدتهاست که در زمینه روابط بینفردی کار کرده و آثار مختلفی نوشته است. چندین سال پیش وقتی با مشتاقینیا و آثارش آشنا شدم به خنده لقب «متخصص روابط» را به او دادم و بعدترها هربار که به تماشای اجرایی از آثارش رفتم به نظرم این لقب که در ابتدا تنها یک شوخی کلامی بود جدیتر و جدیتر شد.
چند روز قبلتر وقتی به تماشای آخرین اثرش، «دیور» در تالار سایه تئاتر شهر نشستم بار دیگر این عنوان به خاطرم آمد. حالا ترکیب متفاوت و جدید این گونه از نمایش با موضوع روابط عاطفی که یکی از بزرگترین و چالشبرانگیزترین مسائل جامعه امروز ایران است در این نمایش جمع شده است.
اگر همچون بسیاری از تماشاگران این روزها که پیش از تماشای نمایش، درباره اثر میخوانند و با پیشزمینه ذهنی روی صندلیشان مینشینند به تماشای این کار رفته باشید از ابتدای امر میدانید که با اثری مواجهید که قرار است در روند داستانی آن دخیل باشید. اما اگر جزو این دسته نبوده باشید، از ابتدا که قرار است وارد سالن شوید با دیدن سبد هدفونهایی که به شما تعارف میشود، متوجه خواهید شد که اتفاقی متفاوت قرار است در لحظات پیش رو رخ بدهد.
نمایش با نمایش صفحه اینستاگرام «پانتی» و هدیه ازدواجش و همچنین اسکرول کردن کامنتهای زیر پست آغاز میشود. از همان صحنه ابتدایی شما متوجه میشوید که با اثری ملهم از فضای روز مواجه هستید و این قلاب اولیهای است که مخاطب را در وهله نخست گیر میاندازد. سپس اجراگردان روی سن حاضر میشود و بسیار مسلط درباره اینکه قرار است چه رخ بدهد با تماشاگران صحبت میکند. بازیگران که قرار است نقش زوجی را بازی کنند روی صحنه میآیند و در اولین برخورد که به بهانه کوچکی همچون زندگی در دنیای واقعی آدمها بینشان رخ میدهد حضور تماشاگران و نظرهایشان در داستان لازم میشود. همسر، بطری دوغ را در رستوران نخورده و حالا آن را برداشته و در کیفش گذاشته و در خانه آن را از کیف بیرون میآورد که با واکنش تند شوهرش مواجه میشود. از اینجا به بعد، تماشاگران هرکدام نظراتشان را درباره شیوه برخورد همسر میگویند، برخی از این نظرات توسط بازیگران اجرا میشود و برخی توسط خود تماشاگران. تجربه و تسلط اجراگردان مانع از هرج و مرج و ضمنا تکراری بودن روند و ریتم صحنهها میشود و توانمندی بازیگران که در لحظه، داستانِ ساخته و پرداخته تماشاگران را ایفا میکنند تاثیربرانگیز است.
متن «دیور» هم پر از ارجاعات زندگی واقعی و البته فضای مجازی است. این ارجاعات نه تنها در استفاده از اصطلاحات مرسوم این روزها مشهود است بلکه ترسیم دقیق جنس روابط، شکنندگی آنها، فضای بیاعتمادی، تاثیر مستقیم فضای مجازی بر زندگی، اختلافات فرهنگی و طبقانی از دیگر ویژگیهای آن است.
در بازنمایی متن هم علاوه بر حضور و به کارگیری ذهنی و فیزیکی تماشاگران برای پیشبرد اثر، پخش بخشهایی از اثر به شکل ویدئو پروجکشن و همچنین استفاده از لایو اینستاگرام و حضور یک بازیگر در لایو و برقراری ارتباط زنده و مستقیم با او که نقش خواهر مقتول را ایفا میکند شایان ذکر هستند.
«دیور» از آن نمایشهایی نیست که بتوان همیشه مشابهش را سراغ گرفت و در هر سالن و هر هفتهای به تماشایش نشست. بنابراین پیشنهاد میکنم اگر دلتان میخواهد با مقوله تئاتر تعاملی از نزدیک آشنا شوید یا دلتان تنگ شده برای تماشای نمایشی در حال و هوای روابط انسانی، یا اصلا میخواهید بازیگریتان را تست بزنید به تماشای آن ببرید و عصری خوب را برای خودتان رقم بزنید.
سمیه قاضیزاده