counter create hit اروپایی‌ها با امریکا کنار خواهند آمد
۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۲۷۱۰۲۸

اروپایی‌ها با امریکا کنار خواهند آمد

خرداد:امریکای ترامپ هرروز با چالش‌ها و اتفاقات جدیدی روبه‌رو است. از مسائل داخلی گرفته تا سیاست خارجی امریکا اکنون دچار بحران‌های جدی است. بحران مهاجرت، بیمه درمانی، پرونده دخالت روسیه در انتخابات در داخل و بحران‌هایی با روسیه، ایران، چین و حتی اروپا از جمله چالش‌های سیاست خارجی دولت ترامپ است.

به گزارش خرداد به نقل از اعتماد ،همچنین دولت امریکا در آستانه دو اتفاق بزرگ یکی تمدید یا ادامه برجام در ١٢ مه ‌و دیدار ترامپ با رهبر کره شمالی قرار دارد. از همین رو گفت‌وگویی داشتیم با فرید مرجایی، تحلیلگر مسائل امریکا تا مجموعه شرایط حاکم بر سیاست داخلی و خارجی امریکا را مورد بررسی قرار دهیم.

**دونالد ترامپ وعده‌های متعددی را در دستور کار داشت و قصد دارد تک‌تک آنها را تا حد زیادی اجرایی کند. به صورت کلی ترامپ تا چه حد توانسته است به وعده‌های خود جامه عمل بپوشاند و آیا مجموعه شرایط نشان می‌دهد که ترامپ پیگیر تمام وعده‌های خود باشد؟
در خصوص وعده‌های ترامپ باید گفت که ایشان علاقه‌مند است که به تک‌تک وعده‌های خود عمل کند اما او دستور کار خود را به خوبی نمی‌داند اما به نظر می‌رسد به دلیل تقسیم کار قوا گیج شده است. از طرفی در برخی موارد نیز با عوامل و رقبای خود در حزب جمهوریخواه نیز دیدگاه‌های متعارضی دارد از همین رو یک سردرگمی در عمل به وعده‌ها وجود دارد. از همین رو برخی را دنبال کرده و انجام داده است و برخی دیگر را هنوز نتوانسته آنگونه که باید به سرانجام برساند. 

چنین اتفاقی در شرایطی است که قدرت اجرایی و قانونگذاری همگی در اختیار جمهوریخواهان است و در دیوان عالی امریکا نیز اکثریت با محافظه‌کاران است و در حال حاضر همه‌چیز را جمهوریخواهان در اختیار دارند اما متاسفانه خروجی این یکدستی حکومت آنگونه که باید نیست چرا که یک هماهنگی میان آنها وجود ندارد و پایگاه متحدین ترامپ عملا متشنج و مغشوش به نظر می‌رسد. با وجود اینکه می‌گویند که نگرش دونالد ترامپ در حال تسخیر حزب جمهوریخواه است ولی این نابسامانی در حزب هست و نمود آن را نیز می‌توان در عملکرد دولت مشاهده کرد. به طور مثال دونالد ترامپ وعده داد که برنامه خدمات درمانی اوباما را از بین ببرد اما نتوانست و دلیل آن هم واقعا مشخص نیست. زیرا هم سنا و هم مجلس نمایندگان اکثریت را در اختیار داشت و این اتفاق نیز به دلیل تشنج حاکم بر حزب جمهوریخواه رخ داد. 

او همچنین بنا بود طرح صلح خاورمیانه موسوم به توافق قرن را ارایه دهد اما کماکان هیچ چیز روشنی از این طرح به صورت رسمی وجود ندارد و تبدیل به یک موضوع کمدی شده است و مشخص نیست که جرد کوشنر به عنوان مشاور و داماد ترامپ که مسوول این پرونده بود چه کاری انجام می‌دهد. اکنون شرایط به نحوی است که مقامات تشکیلات خودگردان فلسطینی عنوان کرده‌اند که با مقامات دولت امریکا دیدار نمی‌کنیم. 

حتی در بحث مهاجرت هم با وجود اینکه اقداماتی انجام داده است اما به طور کامل نتوانسته آن را اجرایی کند و منتظر رای نهایی دیوان عالی امریکا است و از این نظر تا حدودی با حزب همراه است اما حزب جمهوریخواه نمی‌توانست رویکرد شدید ضد مهاجرتی داشته باشد. زیرا شانس انتخاب گزینه‌های جمهوریخواه را در انتخابات میان دوره‌ای کم می‌کند. 

همچنین ترامپ از معاهده ترانس پسفیک همان طور که وعده داد از آن خارج شد، اما بسیاری معتقدند اگرچه ترامپ به وعده خود عمل کرد اما این اقدام در نهایت به نفع چین شد زیرا وعده دیگر ترامپ مقابله با سلطه‌گرایی چین در عرصه اقتصاد بود ولی اکنون با خروج از این پیمان شرایط به نفع چین تغییر پیدا کرده است و مناسباتی که بنا بود در جنوب شرق آسیا به همراه استرالیا در مقابله با چین ایجاد کنند برهم خورد. 

همچنین او توانست لایحه مالیاتی را به ثمر برساند آن هم به این دلیل که بیشتر این وعده حزب جمهوریخواه در طول سالیان متمادی بود تا شخص دونالد ترامپ؛ ولی از طرفی به کارگران سفیدپوست وعده داده بود که شرایط آنها بهبود پیدا خواهد کرد. حال باید دید واکنش کارگران سفیدپوست به این لایحه چه خواهد بود و آیا دوباره فریب می‌خورند یا واقعا بر اقتصاد آنها نیز تاثیر خواهد گذاشت. به طور کلی برای ترامپ تصویری که از او در جامعه ساخته می‌شود اهمیت دارد. چرا که او فردی عمیق و پخته نیست از همین رو کاخ سفید را نیز به مانند برنامه تلویزیونی که قبل از ریاست‌جمهوری داشت اداره می‌کند و سیاست‌های او در راستای ایجاد یک تصویر ظاهری از خود برای مردم است.

**ترکیب کاخ سفید تا حد زیادی تغییر یافته و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی امریکا تا حد زیادی با گذشته متفاوت است. آیا افرادی مانند جان بولتون و پمپئو می‌توانند با افرادی مانند متیس و جان کلی همکاری داشته باشند و حضور یکی از آنها موجب حذف دیگری نشود؟
جان بولتون و پمپئو هنوز آنگونه که باید اقدامات خود را انجام نداده‌اند و باید مدتی بگذرد تا بتوان نحوه عملکرد آنها را مورد ارزیابی قرار داد تا متوجه شویم در چارچوب فعلی چه قدرتی دارند و چه تاثیری می‌توانند بر کاخ سفید داشته باشند. ولی باید در نظر داشت که با وجود اینکه این افراد جنگ‌طلب هستند و پیش‌بینی می‌شد مورد حمایت نو محافظه‌کاران قرار بگیرند. 

ولی شرایط به مانند دوره بوش نیست. چرا که به مانند دوره بوش یک سازماندهی منسجم پشت سر نومحافظه‌کاران وجود ندارد، بلکه اکنون این دو به شکل انفرادی عمل می‌کنند و جریان خاصی را نمایندگی نمی‌کنند. اما در زمان بوش نومحافظه‌کاران یک هماهنگی تشکیلاتی داشتند و اهداف خود را پیش می‌بردند. اما اینکه آنها بتوانند با جان کلی، رییس کارکنان کاخ سفید و جیمز متیس، وزیر دفاع همکاری لازم را داشته باشند، سوالی است که هنوز برای آن پاسخ مشخصی وجود ندارد و باید منتظر بود و دید. متیس و کلی هردو شخصیت‌های قوی هستند و هردو به کارشان علاقه‌مند هستند و قصد دارند در سمت خود باقی بمانند. 

آنها در جراید نیز می‌گویند که ما به خاطر خدمت به میهن در این سمت‌ها قرار گرفتیم و کار می‌کنیم و غیرمستقیم عنوان می‌کنند که ما ترامپ را تحمل می‌کنیم تا به کشور خدمت کنیم. ولی در حقیقت ماندگاری منافعی نیز برای آنها خواهد داشت و تا زمانی که شرایط بحرانی نشود با چنگ و دندان سمت‌های خود را حفظ خواهند کرد. در ساختار قدرت بودن یکسری منافع مستقیم و یکسری منافع پشت پرده دارد که اکثر مردم از این موضوع مطلع نیستند. حتی رکس تیلرسون، وزیرخارجه سابق امریکا نیز با وجود تمام مشکلات، توهین‌ها و بی‌آبرویی‌ها تلاش کرد تا در سمت خود باقی بماند. 

سیاستمداران امریکایی از یک حرکت و جنبش اجتماعی سربرنیاوردند، بلکه آنها تمام عمرشان فرصت‌طلب بودند. به طور مثال در زمان ریاست‌جمهوری کلینتون، جری روبن از شرکت گلدمن ساکس به وزارت خزانه‌داری امریکا آمد، شرکت قصد داشت ٨٠ میلیون دلار به او پاداش دهد و وقتی که به کاخ سفید نقل مکان کرد دیگر نیازی به پرداخت مالیات بابت این پاداش نیست. این موضوعی است که اکثر مردم امریکا آن را نمی‌دانند. در زمان بوش هنک پالسون مجدد از شرکت گلدمن ساکس وزیر خزانه‌داری شد و دوباره این موضوع تکرار شد. 

هنگامی که تیلرسون از شرکت اگزون به وزارت خارجه نقل مکان می‌کرد این‌بار ١٨٠میلیون دلار پاداش دریافت کرده بود ولی چون در دولت کار می‌کرد نیازی به پرداخت مالیات نداشت. از همین رو این موضوعات را باید در نظر داشت. بنابراین برای فردی مانند متیس نیز بسیار مهم است که نامش در تاریخ به عنوان وزیر دفاع ثبت شود. برای چنین اتفاقی ممکن است هر اقدامی را انجام دهند.

**رییس سابق اف بی‌ای جیمز کومی اطلاعات جالب توجهی را در خصوص دونالد ترامپ ارایه داده است و بازپرس ویژه پرونده رابرت مولر هم به‌شدت مشغول فعالیت در پرونده دخالت روسیه در انتخابات امریکا است. به نظر شما آیا نتیجه کار این دو نفر آینده ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ را تهدید می‌کند؟
جیمز کومی، رییس سابق اف بی‌آی را دیگر نمی‌توان از نظر اهمیت در کنار رابرت مولر بازپرس ویژه پرونده دخالت روسیه در انتخابات امریکا دانست. در حال حاضر کومی تنها شهروندی است که داستانی هیجان‌انگیز دارد و آن را تبدیل به کتاب کرده است. چنین اتفاقی شاید در ایران پر اهمیت باشد اما وقتی که شخص مورد نظر از سمت خود خارج می‌شود به مانند گذشته مورد اهمیت قرار نمی‌گیرد. 

ولی مردم می‌دانند که کومی قصد داشت که ٦سال دیگر به عنوان رییس اف بی‌آی باقی بماند و اگر اعتراضی داشت باید استعفا می‌داد اما در نهایت اخراج شد. ولی داستان بازپرس ویژه رابرت مولر بسیار متفاوت و اقدامات او پراهمیت است چراکه بسیاری معتقدند او فردی فوق‌العاده قوی و منظم است و کسی هم نمی‌داند جهت پرونده را به چه سمتی سوق می‌دهد. او اکنون تنها پرونده دخالت روسیه در انتخابات را دنبال نمی‌کند بلکه تحقیقات او چندین بعد پیدا کرده است. دخالت روسیه در انتخابات، تخلفات نزدیکان ترامپ، نقض قانون اساسی، رسیدگی به تخلفات تجاری شرکت ترامپ و همچنین فرزندان و بستگان وی زیرنظر هستند. 

به خصوص تحقیقات گسترده‌ای در خصوص جرد کوشنر در حال انجام است و همه اینها در نهایت کنار هم گردآوری خواهد شد و این موضوع بسیار پراهمیت است و به همین دلیل است که ترامپ هرچند وقت یک بار عنوان می‌کند که قصد دارد مولر یا روزنستاین معاون دادستان کل را از سمت خود اخراج کند ولی حتی جمهوریخواهان نیز هشدار دادند که نمی‌تواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل کاری نمی‌تواند انجام دهد. بنابراین هرلحظه یک بحران بر بحران دیگر ترامپ افزوده می‌شود. به علاوه اینکه اکنون مایکل کوهن وکیل شخصی ترامپ با مولر به یک چالش جدی برخورد کرده است و ممکن است برای اینکه بخواهد خود را نجات دهد یکسری همکاری‌هایی نیز انجام دهد. 

همه اینها یک طرف، در روز ١٩ماه ژوئن رهبران مسیحی بنیادگرا جلسه‌ای در کاخ سفید با ترامپ دارند و عده‌ای معتقدند که این جلسه برای استراتژی هفت ماه دیگر است که باید دید شرایط چگونه پیش خواهد رفت و مایک پنس، معاون اول ترامپ نیز نزدیک به همین مسیحیان بنیادگراست ولی هنوز مشخص نیست که آنها به طور کامل از ترامپ حمایت کنند. با این وجود در امریکا رییس‌جمهور از نظر روحی و روانی به راحتی کنار گذاشته نمی‌شود و در کل تاریخ معدود روسای جمهوری بودند که کنار گذاشته شدند چرا که رییس‌جمهور از قدرت اجرایی و قانونی برخوردار است که به آسانی نمی‌توان آن را کنار گذاشت.

**در نوامبر امسال شاهد برگزاری انتخابات میاندوره‌ای در امریکا هستیم. به نظر شما در حال حاضر این امید برای دموکرات‌ها وجود دارد که به یک پیروزی بزرگ دست پیدا کنند یا اینکه جمهوریخواهان کماکان تسلط خود بر دو مجلس را حفظ خواهند کرد؟
انتخابات میان دوره‌ای که شامل مجلس نمایندگان و سنا می‌شود در ماه نوامبر برگزار خواهد شد. از همین رو توجه‌های زیادی معطوف به آن است و هم حزب جمهوریخواه و هم حزب دموکرات در حال جمع‌آوری کمک‌های مالی برای انتخابات هستند تا خود را آماده کارزار جنگ انتخاباتی کنند. اکنون جمهوریخواه‌ها به‌شدت نگران هستند و دموکرات‌ها وضعیت بهتری دارند. مشکل کنونی جمهوریخواهان استراتژی هویتی آنها است. به این منظور که آنها در حال حاضر هویتی پاندولی پیدا کردند و هویت مشخصی ندارند. از یک طرف بسیاری از نمایندگان نمی‌توانند و نمی‌خواهند به جهت خط سیاسی ترامپ حرکت کنند ولی از طرفی دیگر طبقات کارگری، پایین و متوسط به ترامپ رای خواهند داد و اگر نماینده حزب جمهوریخواه بخواهد از ترامپ فاصله بگیرد ممکن است رای نیاورد. این مشکلی است که حزب جمهوریخواه با آن روبه‌رو است. 

از همین رو اتفاقاتی رخ داده که این موضوع را نمایان می‌کند. پل رایان به عنوان رییس مجلس نمایندگان به شکلی ناگهانی استعفا کرد بدون اینکه با حزب یا حتی کاخ سفید هماهنگ کرده باشد. در همان زمان ٣نماینده حزب نیز استعفا کردند یا گفتند در انتخابات آینده شرکت نمی‌کنند. این نشان‌دهنده بحرانی است که می‌تواند وضعیت دموکرات‌ها را بهبود ببخشد. ولی از حالا تا نوامبر زمان زیادی باقی مانده و شرایط ممکن است تغییر کند و سیاست امریکا اینگونه است که همه‌چیز می‌تواند لحظه آخر تغییر کند. برای دموکرات‌ها راحت‌تر است که مجلس سنا را در اختیار بگیرند ولی این‌کار برای مجلس نمایندگان بسیار مشکل‌تر خواهد بود. 

اما اگر بخواهند ترامپ را کنار بگذارند نیاز به مجلس نمایندگان دارند. ولی به هر حال وضعیت دموکرات‌ها در حال حاضر بهتر از جمهوریخواهان است. اما دو نکته را نباید فراموش کرد. یکی اینکه در مرحله آخر چه اتفاقاتی رخ خواهد داد، شاید یک اتفاق در ماه سپتامبر یا اکتبر بتواند تعادل در انتخابات را تغییر دهد و نکته دوم اینکه در انتخابات ریاست‌جمهوری اتفاقی رخ داد که باور کردن آن بسیار سخت بود و معلوم شد که ٢٥ درصد مردم امریکا نمی‌دانند که حزب دموکرات محافظه‌کارتر است یا حزب جمهوریخواه، نمی‌دانند که کدام حزب برنامه‌های اقتصادی لیبرال‌تری دارد و هنوز بخشی از مردم این موضوع را نمی‌دانند و تنها با چهره رای می‌دهند و این کمبود اطلاعاتی می‌تواند انتخابات را غیرقابل پیش‌بینی کند.

**روابط امریکا و چین به‌شدت متزلزل است به نحوی که هیچ سیاست مشخصی در خصوص ارتباط با این کشور از سوی امریکا وجود ندارد. ترامپ از یک طرف از شی جین پینگ بابت نقشش در صلح کره تشکر می‌کند و از یک طرف با این کشور در یک جنگ تجاری است. به نظر شما دولت ترامپ برنامه مشخصی در خصوص روابط خود با چین دارد؟
روابط اقتصادی و سیاسی چین با امریکا چارچوب خاصی دارد که چند عامل برروی آن تاثیر می‌گذارد. اکنون یک تحول شدید اقتصادی در چین به وجود آمده که توانسته حضوری جدی در جهان پیدا کند. امریکا با پدیده جدیدی روبه‌رو شده است و آماده نیست که با این غول عظیم اقتصادی برخورد کند. زیرا یک رشد ناگهانی رخ داد. به طور مثال دولت اوباما عنوان کرد که ما نباید تمرکز زیادی روی خاورمیانه داشته باشیم و یک تغییر استراتژی به سمت چین و خاور دور بدهیم و بیشتر دیدگاه‌ها نیز در همین راستا بود و دولت اوباما نیز ترنس پاسفیک را مطرح کرد که از استرالیا تا ونکوور با چین مقابله کنند و حتی نیروهای نظامی خود را نزدیک دریای چین مستقر کرد. 

اما برخی دیگر از جمله ترامپ خط شعاری و پوپولیستی را در مقابله با چین اتخاذ کردند و معتقد بودند که چین از لحاظ اقتصادی در حال له کردن ما است. در سال ٢٠١٢حدود ٨٠ میلیون نفر در چین مشکل گرسنگی و فقر داشتند اما اکنون در سال ٢٠١٨ دولت چین این رقم را به ٣٠ میلیون رسانده‌اند و در یک برنامه‌ریزی بلندمدت اعلام کردند که گرسنگی را تا سال ٢٠٢٠ نابود خواهیم کرد. شی جین پینگ نیز در کنگره حزب کمونیست عنوان کرد که برنامه اقتصادی ما همه‌جانبه بوده و به آن ادامه خواهیم داد و تاکید کرد که در سال ٢٠٤٩ که صدمین سالگرد انقلاب چین است ما یک جامعه مرفه خواهیم داشت. نکته دیگر اینکه از سال ٢٠١٠تا ٢٠١٨ حقوق کارگران و مردم ٤برابر شده است، این مولفه‌ها نشان می‌دهد یک پدیده نوظهور به وجود آمده که مناسبات بین‌المللی را خواه‌ناخواه دگرگون کرده است. 

این موضوع روی تجارت با امریکا تاثیر می‌گذارد. اکنون برخورد دو رویکرد اقتصادی است و دولت ترامپ استراتژی جدی برای یک مقابله با چین ندارد و کارشناسان معتقدند در جنگ تجاری با چین، امریکا متضرر خواهد شد. ولی امریکا باید با این واقعیت روبه‌رو شود.

**به نظر شما روابط امریکا و اروپا در صورت تایید یا عدم تایید برجام چه تفاوتی خواهد کرد؟ آیا در صورت عدم تایید دوباره برجام اروپا باز هم مایل به همکاری با امریکا خواهد بود؟
امانوئل ماکرون، رییس‌جمهور فرانسه به نظر می‌رسد سیاستمدار باهوشی است. هرچند که مدت زیادی نیست رییس‌جمهور شده است اما متوجه شده است که ترامپ از لحاظ روانی فردی غیرمتعارف و مغشوشی است که باید منیت اورا تحریک کند و با تعریف و تمجید از وی تا بتواند به خواسته‌های خود از جمله ماندگاری امریکا در برجام دست پیدا کند و تلاش می‌کند تا با وعده‌هایی در خصوص فعالیت‌های دفاع موشکی و منطقه‌ای ایران یکسری اقداماتی را برای خواسته‌های او انجام دهد. تحلیلگران معتقدند که شرایط از سه حالت خارج نیست. 

اول اینکه ترامپ به ماکرون و اروپا گوش نکند و ١٢ مه ‌تعلیق تحریم‌ها را امضا نکند و به شکل خودکار مکانیزم تحریم‌ها به راه خواهد افتاد. در این احتمال اروپایی‌ها و ایران به برجام پایبند بمانند و در چنین شرایطی شکاف‌هایی شکل خواهد گرفت زیرا ممکن است ایران از این توافق منفعت لازم را به دست نیاورد. احتمال دوم این است که ترامپ طرح یک توافق جدیدی را با فرانسه ارایه دهد که در این شرایط باید دید سایر کشورهای طرف مذاکره از جمله آلمان و انگلیس آن را می‌پذیرند یا خیر. احتمال سوم این است که دوازدهم مه ‌تعلیق تحریم‌ها را امضا کند و ٤ماه دیگر به اروپایی‌ها وقت دهد اما شرایط در بحران باقی بماند. 

استراتژیست‌ها نیز شاید همینگونه بگویند که پس از امضا شرایط را کماکان در حالت بحرانی نگه خواهیم داشت و اقتصاد ایران کماکان در بحران باقی بماند چرا که امریکا و دولت ترامپ در حقیقت نقض برجام را با تهدید شرکت‌ها برای کار نکردن با ایران و عدم صدور مجوز برای فروش هواپیما نقض صریح برجام است. در نثرصریح برجام وجود دارد که اگر امریکا به تعلیق تحریم‌ها ادامه ندهد از برجام خارج شده است و اگر دولت امریکا به هریک از تعهدات خود عمل نکند ایران مجبور نیست تعهدات خود را ادامه دهد. 

اگر ١٢مه ترامپ تعلیق تحریم‌ها را امضا نکند برخی تحریم‌ها به شکل اتوماتیک باز می‌گردد که از جمله آنها تحریم بانک مرکزی و محدود کردن خریدو فروش نفت با ایران است که امریکا طبق آن می‌تواند هر نهادی که بیش از یک سقف معین از ایران نفت خریداری می‌کند را مورد تحریم قرار دهد. این موضوع عملا می‌تواند ارتباط کشورهای اروپایی، کره و هند را که از ایران نفت خریداری می‌کنند در شرایط مشکلی قرار ‌دهد، یک سناریو این است که اروپایی‌ها بخواهند از امریکا سرپیچی کنند و در صورت تحریم وارد یک جنگ تجارتی با امریکا شوند. 

ولی اجرایی شدن این موضوع اندک است. چرا که در نهایت به نظر من اروپا توانایی آن را نخواهد داشت که وارد یک جنگ تجاری با امریکا برای حقانیت یک توافقنامه شود و تجربه این را ثابت کرده است. ولی بالاخره باید گفت که برجام به اندازه‌ای اهمیت دارد که امانوئل ماکرون و آنگلا مرکل به امریکا جداگانه سفر کردند تا به امریکا برای تمدید تعلیق تحریم‌ها فشار وارد کنند که از برجام خارج نشوند. ماکرون هم برای نرم کردن ترامپ عنوان کرد شما در برجام بمانید و ما بحث موشکی و منطقه‌ای را جداگانه به آن می‌پردازیم. 

از طرفی برجام تا این حد مهم است که ٥٠٠ نماینده مجلس آلمان، فرانسه و انگلیس طی نامه‌ای به کنگره امریکا نوشتند که از برجام خارج نشوند. ولی استراتژیست‌های تخریبی به بند ٣٦ برجام که مربوط به طرح شکایت هست اشاره می‌کنند که از طریق طرح شکایت‌های متعدد در کمیسیون مشترک برجام تخریب آهسته روی برجام انجام داد. ولی این نیازمند آن است که آژانس در گزارش‌های خود شکایتی از ایران داشته باشد که اکنون هیچ بحثی در این خصوص مطرح نیست و همواره بر تعهد ایران به برجام تاکید کرده است. 

به‌طور کلی آلمان و فرانسه به دولت ترامپ القا کردند که انتظارات شما از برجام سیاسی است و در شرایط کنونی که هنوز ایران منافع اقتصادی از برجام به دست نیاورده طرح مساله جدید زیاده خواهی است. همچنین اکثر مشاورین و متخصصینی که حتی با ایران مخالف هستند معتقدند که این توافق سکویی است که ما روی آن ایستاده‌ایم و اگر از آن خارج شویم هیچ استراتژی برای پس از آن تعریف نشده است پس نباید این بحران را ایجاد کرد.

**به احتمال زیاد در آینده‌ای نزدیک ترامپ و کیم جونگ اون با یکدیگر دیدار خواهند کرد، اگر این دیدار موفقیت آمیز باشد، سهم فشارهای امریکا علیه پیونگ یانگ در این موفقیت چقدر بوده است؟
فشارها و تهدیدهای دولت ترامپ روی کره شمالی موثر نبود از همین رو مجبور شد تا نوع برخورد خود با کره شمالی را تغییر دهد. از این جهت که مایک پمپئو، ریسس وقت سیا و وزیرخارجه امریکا به شکل مخفیانه به پیونگ‌یانگ سفر کرد و با رهبر کره شمالی دیدار کرد. این موضوع سمبل آن است که امریکا رویکرد خود را تغییر داده بود. پیش از این امریکا انتظاراتی از جمله توقف کامل برنامه هسته‌ای پیونگ یانگ را مطرح کرد که نسبت به این رویکرد عقب‌نشینی کرد و مایک پمپئو را برای مذاکره به پیونگ‌یانگ فرستادند بدون آنکه شرایط سابق را داشته باشند. 

در چنین شرایطی کره نیز شرایطی را پذیرفته است. ولی دلیل اصلی تغییر رویکرد امریکا این بود که در دولت از جمله دونالد ترامپ و حتی ژنرال مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی سابق امریکا کره شمالی را تهدید به حمله نظامی می‌کردند ولی پیونگ یانگ متوجه این بلوف آنها شد و توپ را در زمین آنها انداخت و گفت اگر می‌تواند این تهدیدها را ادامه داده و عملیاتی کنید. دلیل اصلی آن هم این است که کره شمالی عراق یا لیبی نیست. 

زیرا پیونگ‌یانگ زرادخانه هسته‌ای دارد که بسیار خطرناک است و نیرو و سخت‌افزار فوق‌العاده قوی نظامی در اختیار دارد که این مسائل کره جنوبی، ژاپن و نیروهای امریکایی مستقر در منطقه را در معرض خطر قرار می‌دهد. پس این بازی التهاب را امریکا نتوانست ادامه دهد. کره شمالی هم عنوان کرده است که فعلا آزمایش موشک‌های با برد بالا را متوقف می‌کند ولی موشک‌های کوتاه برد را حفظ می‌کند و یک مرکز آزمایش اتمی را نیز به شکل موقت تعطیل کرد. 

البته برخی معتقدند سایتی که کره شمالی آن را تعطیل کرده اصلا دیگر قابل استفاده نبوده که دست به تعطیلی آن زده است. روزنامه وال استریت ژورنال در ٢٦ آوریل طی مقاله‌ای عنوان می‌کند که هرچند برخی برنامه‌ها متوقف شده است اما مرکز اصلی تست اتمی کره شمالی عملا غیرقابل استفاده بوده است. حال باید دید که جلسه ترامپ با رهبر کره شمالی چگونه پیش خواهد رفت. بسیاری معتقدند که کره شمالی به راحتی سلاح هسته‌ای خود را کنار نمی‌گذارد زیرا این نیروی نظامی هسته‌ای موجب شد به نحوی این خطر را از سر آنها بگذراند شرایط را از مرحله بحران چندماه پیش خارج کند. 

حال باید منتظر بود. از لحاظ تاریخی نیز امریکا در دوره کلینتون به یک توافق با کره شمالی رسید، اما دولت جورج بوش این توافق را به بهانه توافق بهتر برهم زد به این امید که کره شمالی عقب‌نشینی می‌کند و نه‌تنها کره شمالی توافق جدیدی را به امضا نرساند بلکه از ان‌پی‌تی خارج شد و ماموران آژانس انرژی اتمی را اخراج کرد و بلافاصله توان هسته‌ای خود را تقویت کرد و این یک شکست بزرگ برای سیاست خارجی امریکا بود. به نظر می‌رسد کره شمالی قصد دارد با راضی کردن امریکا برنامه رفورم اقتصادی را در کشور آغاز کند چرا که حزب کارگر کره با حزب کمونیست چین وارد هماهنگی‌هایی شده است و باهم در تماس هستند. 

چین نیز با رفورم‌های بین سال‌های ١٩٧٨ تا ١٩٩٢توانست شرایط خود را دگرگون کند و با ورود سرمایه به کشور و برنامه‌ریزی توانست به موقعیت کنونی دست پیدا کند. اکنون این برنامه را نیز برای دولت کره شمالی پیشنهاد می‌کند.

**آیا ترامپ با تیم سیاست خارجی و امنیت ملی جدید خود برجام را پاره خواهد کرد و در دو حالت چه سناریوهایی پیش روی امریکا خواهد بود؟
مشاورین جنگ طلب اکنون وارد کاخ سفید شده‌اند و باید دید که توانایی آنها در تاثیرگذاری بر سیاست خارجی امریکا تا چه میزان خواهد بود. زیرا حتی فردی مانند جیمز متیس، وزیر دفاع امریکا نیز چندی پیش بر حفظ برجام و حمایت از آن تاکید کرده بود. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسراییل نیز هفته گذشته برنامه‌ای را پیاده کرد ولی عکس‌العمل همه این بود که صحبت‌های موثری نبود و حقیقت نداشت و چندان جدی گرفته نشد. 

به طور مثال کارل بیلدت، نخست وزیر سابق سوئد که در جریان مذاکرات قرار داشت، در توییتی نوشت که مدارک ارایه شده توسط نتانیاهو هیچ حرف جدیدی نداشت و برجام از سال ٢٠١٥ تاکنون به خوبی کار می‌کند و ایران به آن متعهد بود. آژانس نیز در بیانیه به این موضوع عکس‌العمل نشان داد و تاکید کرد که ایران به تعهدات خود پایبند بوده است و حرف جدیدی در مطالب نتانیاهو نبود. افراد دیگری همچون‌گری سیمور متخصص تسلیحات هسته‌ای که مخالف برجام در دوره اوباما بود تاکید کرد که ما باید در آن باقی بمانیم. 

ارنست مونیز، وزیر انرژی دولت اوباما نیز در رسانه‌ها اعلام کرد که ایران به تعهداتش پایبند بوده و باید در آن باقی ماند. ولی اکثر مشاورین و متخصصین معتقدند که این توافق خوبی است که در صورت خروج آلترناتیوی برای آن وجود ندارد ولی باید در نظر داشت که مشاورین جدید ترامپ چندان نگران ایجاد بحران نیستند. در حقیقت نو محافظه‌کاران و افراد جنگ‌طلب بحران را مبارک و صواب می‌بینند از این جهت که فضا را گل‌آلود می‌کند. اگر سیاست‌های اینها را از زمان بوش، در لیبی، سوریه، عراق، افغانستان و ایران مشاهده کنید همگی با گل‌آلود کردن فضا قصد دارند اهداف خود را پیش ببرند و از بحران نیز استقبال می‌کنند. 

ولی در صورت خروج از برجام امریکا دوباره فشارهای خود برای محدود کردن فروش نفت و مبادلات تجاری با ایران را بیش از پیش دنبال می‌کند ولی در تحلیل نهایی اروپایی در چنین شرایطی با امریکایی‌ها کنار خواهند آمد و برای بازار کوچک ایران وارد مقابله با امریکا نخواهند شد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربحث ترین عناوین