به گزارش خرداد، روزنامه ابتکار نوشت: نزدیک به یک ماه است که تهران شهردار ندارد. درخواست استعفای دوباره محمدعلی نجفی که گمانههای مختلفی درخصوص چرایی و چگونگی آن وجود داشته و دارد، در 19 فروردین ماه امسال تقدیم هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران شد.با موافقت اعضای این شورا در نخستین جلسه پس از قرائت استعفا، نجفی از شهرداری تهران رفت و درست از همان روز منازعهای جدی برای انتخاب شهردار جدید پایتخت بپا شد. هر یک از نمایندگان شورای شهر تهران، که گروه و دسته و جناح خاصی از بازیگران سپهر سیاست در ایران را نمایندگی میکنند، سعی کردند گزینههای نزدیک به خود را راهی «بهشت» کنند. در مدت زمانی که گذشت کاندیداهای مختلفی برای نشستن بر کرسی شهرداری تهران معرفی شدند. از محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران تا حجتی وزیر جهاد کشاورزی و حتی جهانگیری معاون اول هم نامشان در برخی گمانهها مطرح شد.
به هر روی و از میان تمام گزینهها، نام 28 نفر برای تصدی این پست به طور دقیق مطرح شد و از میان آنها، 7 نفر انتخاب شدند. این تعداد حالا و پس از بررسیها و گفتوگوهای اعضای شورا، به علی افشانی و سمیعالله حسینی مکارم رسیده است. نامهایی که در ابتدای بررسی صلاحیتها از سوی اعضای شورای شهر کمتر به گوش میرسید و علیرغم سابقه مسئولیتهای مهم در کشور، چندان شناختهشده نبودند. ماندن این دو نام در لیست انتخابی شورای اسلامی شهر تهران حاوی پیامی جدی و بسیار حائز اهمیت است.
انتخاب مدیری اصلح، شایسته و توانمند برای شهرداری تهران از سوی شورای شهر میتواند بخش قابل توجهی از حجم، گستره و شدت انتقادها نسبت به عملکرد این شورا را کاهش دهد. از قضا باقی ماندن نام دو مدیر فنی، کمتر سیاسی، به نسبت گمنام و تا حدودی غیرسیاسی برای کرسی شهرداری تهران، میتواند نور امیدی برای اعضای این شورا باشد. نباید فراموش کرد که شهرداری تهران طی سالهای گذشته بیش از آنکه به صورت فنی، کارشناسی و تخصصی اداره شود، داعیهدار اموری سیاسی بوده است، انتخاب یک مدیر که فاصلهگذاری مشخصی با مسائل سیاسی دارد، رویکردی تازه و بدیع در عرصه سیاستگذاری در شهر تهران را نوید میدهد.
از زمانی که کرباسچی شهردار تهران شد و در جریان انتخابات دوم خرداد 1376 حضوری پررنگ در تبلیغات انتخاباتی داشت، تا دوره فعالیت احمدینژاد و بعد از او قالیباف در ساختمان بهشت، شهرداران تهران همواره با بخش قابل توجهی از موضوعات تهران برخوردی سیاسی داشتند. این سیاسیبازی به ویژه در دوره احمدینژاد و خلف او قالیباف به بالاترین حد ممکن رسید و بخشهای قابل توجهی از ارکان کارشناسی، فنی و تخصصی این سازمان بسیار مهم را تحتالشعاع قرار داد.
گزارش صد روزه نجفی از شهرداری تهران ـ که برخی تحلیلگران معتقدند پیامدهای همین گزارش یکی از دلایل اصلی استعفای او بود ـ نشان داد که حجم سیاستبازیها و سیاسیکاریها در شهرداری تهران در آن دوره به بالاترین حد ممکن و حتی ناممکن رسیده بود. استخدامهای بیرویه در سال پایانی حضور قالیباف در شهرداری تهران، حضور کثیر برخی مداحان و... در ترکیب مدیریت میانی شهرداری، اختصاص بودجههای نامعقول به پروژههایی بدون پشتوانه و ... تنها بخشی از سیاسیکاریهای شهرداری طی دورههای اخیر بوده است.
از سوی دیگر حضور چند ماهه نجفی به عنوان یک چهره سیاسی باسابقه در شهرداری تهران هم نشان داد که شاید عمر استفاده از چهرههای نامآشنای سیاسی در شهرداری تهران به سر آمده است. یا شاید تصمیمگیران و تصمیمسازان شهرداری تهران باید رویهای تازه را در انتخاب شهردار تهران در پیش گیرند. این رویه تازه، توجه جدی به سوابق مدیریتی، فنی، تخصصی و کارشناسی کاندیداهای تصدی پست شهرداری تهران است.
حالا که تنها دو نام در لیست نهایی باقی مانده است، به نظر میرسد این رویه تازه در دستور کار شورای اسلامی شهر تهران قرار گرفته است. هر دو نفر سابقه و تجربه قابل توجهی در عرصه مدیریت فنی داشته و میتوانند با فاصلهگذاری مشخص از امور سیاسی، روندی تازه را در تهرانِ خسته از تکاپوهای سیاسی ایجاد کنند. روندی که بتوانند با تکیه بر آن از تمام ظرفیتهای فنی و کارشناسی موجود در پایتخت بهره بگیرند و زمینههای حداقلی رسیدن به شهری ایمن، سلامت، استاندارد و قابل سکونت را مهیا کنند.