به گزارش خرداد، حمیدرضا جلاییپور در رونامه آرمان نوشت: بالاخره محمدعلی افشانی با کسب رأی اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای شهر تهران، ۱۹ رأی از بیستویک رأی، شهردار شد. فرایند این انتخاب که معرف یک تلاش و لابیگری درون جبههای و دموکراتیک بود به شرح زیر است. افشانی نامزد حزب اعتماد ملی برای شهرداری تهران بود. «اعتماد ملی» در رقابت با کارگزاران برای رساندن او به جمع 7 نامزد نهایی شورای پنجم با حزب اتحاد ملت ائتلاف کرد. ائتلاف «اتحاد ملت» و «اعتماد ملی» در دور نخست موفق بود. زیرا محسن هاشمی رئیس شورا و شخصیت مورد علاقه کارگزاران و روزنامه کارگزاران سازندگی برای شهردار شدن بود و با مکانیزم رأی از دور رقابت بیرون رفت. همچنین دیگر نامزدهای نزدیک به کارگزاران از رقابت خارج شدند. کنارهگیری کردن حجتی و انصاری لاری دو کاندیدای نزدیک به اتحاد که امکان اجماع در مورد آنها وجود داشت در مرحله نیمه نهایی کار را به رقابت 5 نفره کشاند. حجت میرزایی معاون کنونی شهردار هم کناره گرفت تا پیروز حناچی و محمود حسینی نامزدهای «اتحاد ملت» باشند. «اعتماد ملی» و «اتحاد ملت» در این مرحله برسر دو نامزد نهایی به ائتلاف نرسیدند. اتحادیها به دنبال ائتلاف با کارگزاران بودند ولی اتحاد نتوانست در میان دو نامزد خود دست به انتخاب قاطع بزند و بین انتخاب حسینی و حناچی در رفتوآمد بود. حاصل کار ائتلاف «اعتمادملی» با «کارگزاران» و برخی منفردین بر سر افشانی و مکارم بود. لذا «اتحاد ملت» در این مرحله پیروز نشد و نه حسینی و نه حناچی به رقابت مرحله آخر نرسیدند. افشانی در نهایت با اجماع حداکثری اعضای شورای شهر شهردار تهران شد. از همان ابتدا هم روشن بود که هر نامزدی با حسینی مکارم به دور نهایی برود، پیروز میدان خواهد بود. زیرا او درست یا غلط نامش با املاک نجومی آلوده شده بود. نقطه ضعفی که البته از سوی بعضی از اعضای برجسته شورا تکذیب میشد. انتخاب افشانی نکات مثبت مهمی دارد؛ نخست تن دادن همه احزاب اصلاحطلب به نتیجه نامعین مکانیزمهای دموکراسی است. در انتخاب شهردار تهران آن چنان که خاصیت یک دموکراسی است، روندها معین بود و نتایج نامعین. لذا دموکراسی با پذیرش این نتیجه نامعین همراه میشود. دومین نکته مهم مثبت پشتوانه حزبی افشانی است. اگرچه او در دور نهایی با اجماع برگزیده شد اما نامزد اختصاصی حزب «اعتماد ملی» است. فرصتی که هم به تقویت جایگاه احزاب منجر میشود و هم سطح پاسخگویی این احزاب را در مقابل عملکرد خود بالا میبرد. سومین نکته مهم افشانی ورود یک چهره تازه به جمع نیمه بسته مدیریت ارشد در ایران است. او اگرچه سابقه استانداری در فارس را دارد اما از نسلی که در سال 76 و نهایتا 80 و قبل از آن به وزارت رسیدند، نیست و از این جهت گشایشی در حلقه مدیریتی نیمه بسته اصلاحطلبان است اما نکات منفی؛ افشانی در گذشته یک چهره ملی نبوده است. درحالی که اصلاحطلبان به شهرداری تهران برای ارائه ویترینی از مدیریت خود نیاز داشتند. او به اندازه کافی سیاسی نیست و بیشتر یک مدیر اجرایی است و کمتر میتواند نقش مدیر اول اصلاحطلبان در کشور را بازی کند. نکته منفی بعدی که البته بیشتر یک احتمال است، شائبه استفاده از قومیت خاص در انتصابات است. انتصاب لرها در سطح مدیریتهای میانی کشور به یک ضربالمثل بدل شده است و گفته میشود که مدیران لر، علاقه زیادی به انتصاب لرها در سمتهای مدیریتی دارند. اگرچه خود افشانی این شائبه را رد میکند. امروز رقابت برای انتخاب شهردار تهران به پایان رسیده است. حالا افشانی آن چنان که حقشناس عضو دیگر این حزب اعتماد تاکید کرده است شهردار مورد اجماع همه اصلاحطلبان برای تهران است. پیروزی او نمونه خوبی از بازیهای سیاست پارلمانی بود و حالا باید همه به نتیجه بازی تن بدهند و از شهردار منتخب حمایت کنند. سایه سیاه شورای شهر اول تهران همواره بر سر اصلاحطلبان در حرکت است. کنارهگیری نجفی این کابوس را دوباره به یاد آورد. جلوگیری از تکرار آن کابوس تلخ، وظیفه همه اصلاحطلبان است. شهرداری پر مساله تهران به ثبات، کار آمدی مدیریتی، توازن درآمدی و هزینهای، گسترش حملونقل عمومی، گسترش روابط انسانی در مناطق عمومی، شفاف سازی، فسادستیزی، دوری از تسلط نگاه مهندسی و فیزیکی به شهر نیاز دارد. اینک همه برای موفقیت افشانی تلاش میکنند.
* استاد دانشگاه و فعال سیاسی