خرداد: به مغازهام رفتوآمد میکرد و میگفت غریب است و کسوکاری ندارد. ارتباط ما از طریق فضای مجازی شروع شد. ادعا میکرد قرار است دویستسیصدمیلیون تومان ارث به او برسد. وسوسهام کرده بود و بهطورپنهانی به عقد موقت هم درآمدیم.
دو ماه بعد از ازدواج مخفیانهمان، برای رهن خانهاش از من پول خواست. میگفت بهمحض آنکه پول ارثیه دستش برسد، دوبرابر این مبلغ را پرداخت میکند. به او گفتم فعلا پولی در بساط نیست و برآشفته شده بود و خط ونشان میکشید که اگر به خواستهاش عمل نکنم، آبرویم را میبرد.
به هر بدبختی که بود، هفتمیلیون تومان جور کردم و دهانش را بستم؛ اما از آن به بعد خردهفرمایشهای او شروع شد.
زنگ میزد و میگفت امشب باید مرا بیرون ببری، به پارک برویم و فلان مدل لباس و وسایل آرایشی را میخواست. با وجود آنکه طبق قرارومدارمان، باید موضوع عقد موقت پنهان میماند، مرا به دوستانش هم معرفی کرده بود و دست از سرم بر نمیداشت.
یک بار از دخل مغازه سهمیلیون تومان پول سرقت کرد. پیگیر ماجرا شدم که کولیبازی راه انداخت و از ترس، نتوانستم حرفی بزنم. از یک ماه قبل هم ماشینم را گرفته و میگوید باید سند پراید را بهنام او بزنم. او موضوع را به دو برادر و پدر همسرم اطلاع داده است؛ البته آنها آبرویم را حفظ کردهاند و هنوز همسرم از ماجرا بیخبر است. برای شکایت به کلانتری آمدهام. فکر میکنم این یک ترفند است.