به گزارش خرداد، فرزانه ترکان در روزنامه آرمان نوشت: تمام آرای حسن روحانی متعلق به اصلاحطلبان نبود. در واقع بخشی از این آرا از جانب اصلاحطلبان تحقق یافت و بخش دیگر آن از بدنه جامعه و مردمی بود که فشارهای سیاسی و اقتصادی در دولت قبل را تجربه کرده و خسته شده بودند. بسیاری از افرادی که به آقای روحانی رأی دادند از اصولگرایان قدیمی بودند. تعداد زیادی از آرایی که به نفع آقای روحانی به صندوق انتخابات ریخته شد، آرایی موسوم به آرای خاکستری بود. افراد زیادی بودند که در طول عمر خود حتی یک بار هم در انتخابات شرکت نکرده بودند و تجربه یک بار رأی دادن را هم نداشتند. این افراد اینبار احساس مسئولیت کرده و برای حمایت از حسن روحانی در مقابل رقیبی به پای صندوق رأی آمدند که از روی کار آمدنش نگران بودند. باید پذیرفت که بیشتر آرای روحانی از سوی اصلاحطلبان و در نتیجه حمایت جریان اصلاحطلبی از او به صندوق ریخته شد. شخصیتهای محبوب اصلاحطلب با فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات و حمایت از حسن روحانی تاثیر زیادی در توفیق انتخاباتی روحانی داشتند. اکنون چندین سال از روی کار آمدن روحانی میگذرد و او یکسال از دولت دوم خود را پشت سر گذاشته است. با این حال نه انتظارات جبهه اصلاحطلبان و نه جامعه مردم و نه جریان اعتدالیون برآورده شده است، البته این ناکارآمدی نسبی است و بدون احتساب نقاط قوت و موفقیتهای دولت روحانی عنوان میشود. این ناکارآمدی نسبی بدون دلیل رخ نداده است. بخشی از آن مربوط به ضعف مدیران انتخاب شده از سوی آقای روحانی است. مدیریتهایی که در حوزههای مختلف دولت صورت گرفت میتوانست بهتر از اینها باشد و مدیرانی که برای تصدی این پستها انتخاب شدند، باید جوانتر، فعالتر و کارآمدتر میبودند که متاسفانه چنین افرادی به کار گرفته نشدند. اما بخش قابل توجهی از این ضعفها، مربوط به موانعی است که بر سر راه پیشبرد اهداف مدیریتی روحانی قرار دارد. برخی از این موانع قابل ذکر است ولی برخی از آن طرح نشده است و این در حالی است که مردم کاملا حق دارند از موانع موجود آگاه باشند. روحانی باید خیلی راحت و بدون ملاحظات بیمورد، موانع و منابع آن را با مردم در میان بگذارد. رئیسجمهور باید به مردم بگوید چه موانعی بر سر راهش قرار دارد که او را از رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود منع میکند. همچنین بگوید در خصوص مسائل فرهنگی و اجتماعی چه مانعی در مقابل وی ایستادگی میکند. یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد این است که مراجع تصمیمگیر در کشور متعدد هستند. در خصوص مواضعی که در مورد برجام گرفته میشود، باید یک صدا بیرون بیاید. به عنوان مثال فقط وزیر امور خارجه حق دارد مواضع نظام را در مورد مسائل سیاست خارجه بیان کند اما برخی نظامیان به خود این اجازه را میدهند که موضع سیاسی بگیرند و افرادی که به هیچ عنوان ربط مستقیمی به این مسائل ندارند در این خصوص اظهارنظر میکنند. وجود منابع متعدد تصمیمگیری موجب سردرگمیهایی شده که مردم و کشور را بلاتکلیف کرده است. آن چه هویداست نشان میدهد این تعدد و تنوع مراکز تصمیمگیر در ابعاد فرهنگی سیاسی آموزشی و... باعث ضعف دولت و تشدید کارشکنیها علیه دولت شده است. شایسته است در این راستا تدبیر اساسی و اصولی صورت گیرد.
* عضو حزب کارگزاران