counter create hit راز قرارهای پنهانی نامادری در بیرون از خانه لو رفت !
۲۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۲
کد خبر: ۲۸۴۶۹۶

راز قرارهای پنهانی نامادری در بیرون از خانه لو رفت !

درست زمانی که من بیشتر از همه مواقع به مادر احتیاج داشتم مادر و پدرم از یکدیگر جدا شدند و من و خواهر کوچک ترم را در این دنیای پرهیاهو تنها گذاشتند.
به گزارش خرداد با جدایی آن ها و زندگی با پدرم تنهای تنها شدیم، چرا که پدر در بیرون از خانه مشغول کار می شود، در حالی که دختر ها در منزل باید همراه مادرشان باشند و من وخواهرم نیز در کنار نامادری روز ها را سپری می کردیم. من از همان ابتدا به خواهر هفت ساله ام تأکید کردم که نامادری هم روزی مادر می شود و عواطف و احساسات مادرانه اجازه نمی دهد که بی رحم و نامهربان شود! 

روزی وقتی پدرم در خانه حضور نداشت، لیلا (نامادری) به من و شقایق گفت با توجه به سن کم من، شما مرا مادر خطاب نکنید و با اسمم صدا بزنید، من نمی توانم به عنوان مادر شما باشم، اما ما که در خانه به مادر احتیاج داشتیم، با شنیدن این جملات ناراحت و غمگین شدیم. از آن روز به بعد، آزار و اذیت های لیلا آغاز شد و ما جرات اعتراض هم نداشتیم، البته فکر می کردیم که با شکایت از لیلا پیش پدرم اوضاع بدتر می شود و با این تصور، هیچ گاه سخنی از آزار و اذیت های او به پدرم عنوان نکردیم .  من در پی راهی برای نزدیک شدن به نامادری ام بودم که متوجه حرکات و رفتار های عجیب او شدم. او با تلفن های مشکوک و قرار هایش در بیرون از منزل، مرا کنجکاو کرده بود که بالاخره پی به راز پنهانی او بردم. نامادری ام معتاد بود و هر روز پس از رفتن پدرم از منزل، او نیز برای استعمال موادمخدر به خانه دوستش می رفت. وقتی لیلا راز اعتیادش را از زبان من شنید، وحشت زده و هراسان سیلی به گوش من زد و مرا فضول و احمق خطاب کرد اما هنوز چند دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان ورق برگشت و لیلا از ترس این که چیزی به پدرم بگویم، با مهربانی و ملاطفت با من برخورد کرد و از آثار مصرف مواد سخن گفت. او مرا ترغیب کرد تا در کنار او و برای فراموش کردن غم و غصه هایم، موادمخدر مصرف کنم. من هم که در اوج هیجانات جوانی، کنجکاو بودم که حتی برای یک بار این حالات را تجربه کنم، تحت تأثیر حرف های او قرار گرفتم و در کنار او به مصرف مواد روی آوردم. از آن روز به بعد، رفتار نامادری ام به کلی تغییر کرد و دیگر کاری به کار ما نداشت و ما آزادانه هر کاری که می خواستیم انجام می دادیم. دیگر اسیر و برده لیلا شده بودیم و در صورتی که مطابق میلش رفتار نمی کردیم، از مواد مخدر هم خبری نبود. ...


منبع: نوداد
ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین