به گزارش خرداد: روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به قلم مسیح مهاجری نوشت:در جامعه اسلامی و انقلابی ما، خط امام مدتهاست که به انزوا کشانده شده است. امام خمینی با سعه صدر و دوراندیشی کم نظیری که داشت، اقشار مختلف را جذب و با انقلاب و نظام اسلامی همراه میکرد.
[اما]عدهای سالهاست سیاست حذف را در پیش گرفتهاند و هر کس که مثل آنها فکر نکند را رمی میکنند. این افراد، خود را معیار اسلام میپندارند و با تفکر انحرافی «خود اسلام پنداری» و «خود انقلاب پنداری» هر کس را که به هر دلیل نپسندند و با خود همراه و همفکر ندانند طرد میکنند. نه فقط طرد، بلکه تخریب میکنند.
این، انحراف آشکار از مسیری است که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی برای تداوم این نظام ترسیم کرده است. کسانی میتوانند خود را علاقمند به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزار کشور و مردم ایران بدانند که هنر جذب داشته باشند ولی آنچه در اثر میداندار شدن این افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تاکنون اتفاق افتاده، درست عکس این بوده است.
اینان، نه تنها کسی را به اردوگاه انقلاب و نظام و خدمت به کشور و ملت وارد نکرده اند، بلکه هر روز عدهای را از این اردوگاه خارج میکنند. دانشگاهیان متدینی که به دلیل آزاداندیشی حاضر نیستند دیکتههای پرغلط چند نفر جزم اندیش را رونویسی کنند و فکر خود را تعطیل نمایند، چرا باید از تمام حقوق شهروندی محروم شوند و انگهای رنگارنگ اتهام به ضدیت با اسلام و نظام به آنها زده شود؟ چرا به چند جزم اندیش اجازه داده میشود با استفاده از رانتهای استفاده از رسانه ملی، امکانات متعلق به نظام و نفوذ در مراکز مهم فرهنگی و سیاسی هرچه میخواهند بگویند و هر کس را که نمیپسندند مورد حمله قرار دهند و حتی به قربانیان این برخوردهای حذفی و جزمی و متحجرانه اجازه دفاع از خود نیز داده نشود؟
این روش خطرناک مدتهاست که بعد از دانشگاهیان شامل حوزویان هم شده است. در حوزههای علمیه هم مثل دانشگاهها روشنفکران زیادی حضور دارند که با تمام وجود به کشور و انقلاب و نظام وفادارند ولی به جرم تبعیت نکردن از همین چند نفر جزم اندیش همواره متهم به انقلابی نبودن و عدم همراهی با نظام میشوند.
در دهههای اخیر، صدها کتاب تحقیقی درباره مسائل حکومتی، اجتماعی و اقتصادی نوشته و منتشر شده و تعداد مقالات علمی که در همین زمینهها نوشته شده از هزارها افزون است. پرداختن به فقه سیاسی از سالهای آغازین نهضت روحانیت در حوزه علمیه قم شروع شد و اکنون این بخش از فقه، یکی از عمدهترین مباحث حوزوی در سطوح مختلف به ویژه در سطح اجتهادی را تشکیل میدهد. در چنین شرایطی همان افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تلاش میکنند حوزه و مراجع را به سکولار بودن متهم کنند چرا که میدانند حوزویان آزاداندیش و روشنفکر حاضر نیستند دیکتههای آنها را رونویسی کنند و فقه را به مسلخ جزم اندیشی ببرند.
خسارتی که متاسفانه در دهههای اخیر از رهگذر میداندار شدن چند جزم اندیش «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» با حذف روشنفکران دینی حوزوی و دانشگاهی و خارج ساختن آنها از چرخه مدیریتهای فکری نظام وارد شده فاجعه بار است. این روش، که به نام دین و با رنگ و لعاب دلسوزی برای اسلام و انقلاب و نظام درحال اوج گیری است، دست کمی از تخریب گستردهای که دشمنان خارجی ملت ایران با میلیاردها دلار علیه این ملت و این کشور و این نظام صورت میدهند ندارد. با وجود این افراد جزم اندیش و تخریب چیهای ماهر، حتی نیازی به دشمنان خارجی برای گسترده کردن ریزشها نیست.