خرداد:نمایندهای را که صدایش در سالنهای گمرک بالا رفت در کلاس درس و پای گچ و تخته تصور کنید.
سالهاست دانشگاه در ایران، به ژستی برای مسئولان تبدیل شده. شهردار برکنار میشود، نامه میزند با سوز و آه، که به دانشگاه برمیگردم، وزیر استضیاح میشود میگوید به خانه اولم دانشگاه برمیگردم، نماینده در حوزه انتخابیه خود رأی نمیآورد میگوید به دانشگاه میروم و این ژست به آنجا رسیده که امروز از لابلای فیلمی که از جلسه غیرعلنی مجلس برای بررسی درگیری لفظی آقای نماینده و مأمور گمرک درز کرده، آقای نماینده تهدید میکند: اگر فلان نشوند و بیسار نشود، گچ و تخته دانشگاه انتظارم را میکشد!
واماندگی امروز دانشگاه در ایران را در لابلای همین تهدیدهای آقای نماینده میتوان دید.
دانشگاهی که روزگاری پایگاه مولدی از اندیشه و تولید علمی نافع بود حالا حیات خلوتی برای برخی سیاسیون در روزهای قهر و عزل و دورافتادگی از صندلیهای محبوبشان شده.
در هیچ دانشگاهی و در هیچ گروه آموزشیای در دانشکدهها نیست که اتاقی به نام یکی از سیاسیون و مسئولان ضرب نشده باشد، خاک بخورد و دانشجویی هم در آن را نزند. از اتاق آن مقام مسئول در دانشکده فلسفه دانشگاه تهران چه خبر؟ از اتاق آن مقام مسئول که میخواست به دانشگاه برگردد، در دانشگاه تربیت مدرس چه خبر؟ از اتاق آن وزیر سابق در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران چه خبر؟ از اتاق رییسجمهور سابق و همکاران و اتاقهایشان در دانشگاه علم و صنعت چه خبر؟ نه از گچ و تختهای خبری است و نه از دانشجویی که در اتاق این اساتید را بزنند.
نفستنگی امروز دانشگاه را همین اساتید با تغییر هوای دانشگاه رقم زدهاند. وقتی دانشگاه ژست میشود، فیک میشود و مدرک و عنوان نام مسئولان را طولانیتر میکند: جناب آقای دکتر…. تلخ، اما آنجاست اساتیدی که دانشگاه خانه آنها بوده، خانه را روی آب میبییند و آنها هم که دوام میآورد و میمانند، محکوم به بازنشستگی.
حالا نمایندهای که صدایش در سالنهای گمرک بالا رفت را در کلاس درس و پای گچ و تخته تصور کنید.
منبع: خبرآنلاین