خرداد: آیا استقلال حوزههای علمیه باید حفظ شود؟ اختصاص بودجه به حوزه چه نتایجی دارد؟ به اعتقاد غرویان؛ برخی از مراجع، معتقدند که استقلال حوزههای علمیه باید کمافیالسابق برقرار باشد و بعضی معتقدند که این گزاره مربوط به دورانی بود که دولتها فاسد بودند، نه اکنون که دولت اسلامی بر سر کار است و ولی فقیه در راس آن قرار دارد و حکومت در اختیار روحانیت است، اشکالی ندارد که از بودجههای دولتی در راستای توسعه زیرساختهای حوزوی استفاده شود.
به گزارش خرداد به نقل از ایلنا، در دو سال اخیر که لایحه بودجه به شکلی شفافتر از گذشته منتشر میشود، چند نهاد خاص به شدت زیر ذرهبین ناظران و تحلیلگران قرار گرفتهاند که یکی از اینها، ردیفهای بودجه مرتبط با حوزههای علمیه بود که در همین راستا خبرنگار ایلنا، با آیتالله «محسن غرویان»، مدرس حوزه و دانشگاه به گفتوگو در خصوص وضعیت بودجههای حوزه علمیه پرداخته است:
حوزه علمیه، نهادی سنتیست که از بدو ایجاد، از استقلال در فرم و محتوا برخوردار بود. در روزهای اخیر و به ویژه پس از انتشار متن لایحه بودجه، انتقاداتی نسبت به زیر سوال رفتن استقلال حوزههای علمیه مطرح میشود. آیا اخذ بودجه از دولت، هزار سال استقلال روحانیت شیعه را با خطر مواجه میسازد؟
استقلال حوزهها در گذشته به این معنا بوده که حوزههای علمیه از وجوهات شرعی مردم، نظیر خمس و زکاتی که مردم در اختیار مراجع تقلید میگذاشتند، اداره شوند. طلاب و حوزههای علمیه بر همین اساس، کار علمی و ترویجی خودشان را میکردند و راهشان از راه دولتها جدا بود. مردم نیز با علم به این استقلال، وجوهات خود را با طیب خاطر در اختیار مراجع تقلید میگذاشتند و میدانستند که صرف امورات دینی خودشان و حوزههای علمیه میشود. اخلاص، صفا و معنویت نیز در دو سوی ماجرا رعایت میشده و مراجع نیز، تاکید داشتند که حوزهها نباید با اعانات و هبههای سلطنتی و حکومتی اداره شود زیرا آن را واجد شبهه از جهت دسترسیهای ناسالم به بیتالمال مسلمین میدانستند. به یک معنا، مراجع خودشان را دولتی و حکومتی نمیکردند. ولیکن یک نکتهای مطرح است که حالا که حکومت در اختیار روحانیت و حوزههای علمیه است نیز، باید مناسباتی به سنت پیشین مطرح باشد؟ آیا در شرایط کنونی نیز اصولا بحث استقلال باید مطرح شود؟ برخی از مراجع، معتقدند که استقلال حوزههای علمیه باید کمافیالسابق برقرار باشد. بعضی دیگر از مراجع معتقدند که این گزاره مربوط به دورانی بود که دولتها فاسد بودند، نه اکنون که دولت اسلامی بر سر کار است و ولیفقیه در راس آن قرار دارد و حکومت در اختیار روحانیت است، اشکالی ندارد که از بودجههای دولتی در راستای توسعه زیرساختهای حوزوی استفاده شود.
در این میان، رویکرد دیگری وجود ندارد که در آن، هم امکان تخصیص منابع به حوزه وجود داشته باشد و هم حوزه به استقلال مالی و فکری خود پایبند بماند؟
از قضا خود من حامی یک رویکرد سومی هستم که البته در نفی دیدگاه بزرگان در دو نحلهای که عرض کردم، نیست. این کمکها نه تنها اشکالی ندارد، بلکه این وظیفه دولت است که بخشی از درآمدهای نفتی و عمومی خود را صرف کمک به حوزههای علمیه کند و در عین حال، حوزه به استقلال فکری خودش نیز پایبند باشد و نمکگیر این کمکهای دولتی نشود. این یعنی که حوزه به اجتهاد عقلی و علمی خودش عمل کند و اینگونه نباشد که دولت بیاید به حوزه بگوید که مطابق نظر ما اجتهادورزی کنید. به همین جهت است که من عرض میکنم که اختصاص بودجه به حوزهها به شرط عدم تداخل با امر اجتهادی، نه تنها قبیح نیست بلکه حسن نیز هست.
این اتفاق باعث نمیشود که دروس مرتبط با شاخههای معقول نظیر کلام، اصول، تفسیر و فلسفه، در موازنه با شاخههای منقول از قبیل فقه و حدیث و رجال، تضعیف شود؟ آیا فربه شدن کنونی فقه و حدیث در برابر تفسیر، حاصل این وضعیت نیست؟ از نظر شما، منقولات بزرگتر از معقولات نشدهاند؟
بهنظر من که ارتباط مستقیمی میان این دو وجود ندارد و این بیشتر به نوع نگاه و اندیشه علمای ما بازمیگردد. در وضع فعلی نیز، ما مراجعی داریم که به کلام و فلسفه در کنار منقول، فقه و اصول معتقدند. البته برخی دیگر از مراجع ما، به علوم عقلیه اعتقاد چندانی ندارند و وجود آنها را لازم نمیدانند. این نگاه خود علماست که مبانی خاص خودشان را دارند. البته این را هم باید بگویم که دولت میتواند بگوید که من فلان بودجهها را میدهم به این شرط که در یک یا چند موسسه خاص، فلان دروس، تدریس شوند.
نمیخواهم بگویم که معقولات در گذشته بسیار قوی بود، ولی دروس معقول به حدی در سالیان اخیر تضعیف شده که حتی با واکنش شدید رهبر انقلاب نیز همراه بوده است. این در حالیست که همزمان با این سیر نزولی در بکارگیری علوم عقلی، بودجه حوزههای علمیه روند صعودی به خود گرفته بود. آیا این طبیعی نیست که در چنین شرایطی، یک طرف داستان فربهتر از طرف مقابل باشد؟
همانطور که عرض کردم، من این مسئله را نفی نمیکنم و بهطور مشخص دولتها میتوانند در این زمینه اثرگذاریهای متفاوتی داشته باشند اما در هر حال، وضع موجود فلسفه در حوزههای علمیه و یکسری از مراکز و موسسات حوزوی، هم تدریس میشود و هم مورد تحقیق قرار میگیرد. یک زمانی که خود من در حوزه علمیه، از فلسفه حرف میزدم، به من میگفتند که کلمه فلسفه را بهکار نبر و بهجای آن از عبارت علوم عقلی استفاده کن! البته در حوزه افرادی نظیر حضرت آیتالله (العظمی) جوادی آملی را داریم که جامعالمعقول و المنقول هستند.
یعنی شما بر تخصیص منابع از جانب دولت نقدی ندارید؟ بحث شما ناظر به تخصیص منابع است؟
بله من معتقدم که باید نظارت بیشتری بر این بحث صورت بپذیرید تا بودجههایی که به حوزههای علمیه تخصیص مییابد، بیشتر صرف علوم عقلی شود تا از تکرارهای خستهکننده در وعظ و خطابه پرهیز شود و مردم با ظواهر عقلانی دین مبین اسلام بیشتر آشنا شوند. بهنظر بنده، تخصیص بودجه بیشتر برای علوم نقلی لازم نیست.
من معتقدم که بهجای صرف بودجه برای ساختن این ساختمانهای عظیم در حوزه علمیه، یا ساختن حجرههای آنچنانی و سایر مسائل سختافزاری، بودجههای تخصیصی، بیشتر به سمت مسائل محتوایی سوق داده شود. در حال حاضر، یکی از مشکلات ما همین ساختمانهای عظیم در حوزههای علمیه است. آیتالله سبحانی به بنده فرمودند که بهنظر شما، چرا نویسنده در حوزه علمیه کم شده است؟ چرا نویسندگان، محققان، پژوهشگران و افراد صاحبنظر و تئوری در حوزههای علمیه کمیاب شده است؟ چرا نوشتههایی که در حوزه و یا به وسیله انتشاراتهای متصل به حوزه چاپ و منتشر میشود، از حداقل کیفیت نیز برخوردار نیست؟ یکی از دلایل این وضعیت این است که بودجههایی که به سمت حوزه علمیه سرازیر میشود، بیشتر صرف امور سخت افزاری میشود و این در حالیست که باید در تولید محتوای عقلی، روزآمد و جذاب هزینه شود.
متاسفانه ما در حوزه، تئوریپردازی نداریم و این وضعیت در تمامی حوزهها اعم از فقه، اصول، کلام، فلسفه و الهیات، جریان دارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی میفرمودند که هر طلبهای باید فقه، اصول و فلسفه را با هم دنبال کند. ما باید کتب عمیق فلسفه متناسب با دنیای جدید تولید کنیم که متاسفانه جدیتی برای پیگیری این امر وجود ندارد و فلسفه تطبیقی و مقایسهای و همینطور علوم انسانی، در حوزههای علمیه بسیار مهجور هستند.