خرداد: حاجی بابایی گفت، اصولگرایی و اصلاح طلبی تمام نشده است بلکه اصولگرایان و اصلاح طلبان از اصولگرایی و اصلاح طلبی عبور کرده اند و آنها هستند که دیگر اصولگرا و اصلاحطلب نیستند.
آرایش فضای سیاسی کشور مستعد تغییر و تحول است. جناح بندی اصولگرایی و اصلاح طلبی دیگر قوام و دوام گذشته را ندارد و گرایش و تمایل به استقلال رویه در تصمیم گیری جزء تمایلات سلایق مختلف محسوب می شود. موضوعی که آن را با حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس درمیان گذاشتیم. او معتقد است: اصولگرایی و اصلاح طلبی تمام نشده است بلکه اصولگرایان و اصلاح طلبان از اصولگرایی و اصلاح طلبی عبور کرده اند و دیگر اصولگرا و اصلاح طلب نیستند.
به گزارش خرداد ،مشروح گفتگوی خبرآنلاین با حمیدرضا حاجی بابایی را در ادامه بخوانید.
****
امروز در فضای سیاسی کشور مطرح می شود که جناح بندی براساس اصولگرایی و اصلاح طلبان پاسخگوی انتظارات مردم نیست، آیا به نظر شما باید منتظر جریان سوم بود؟
به نظر من اصولگرایی و اصلاح طلبی تمام نشده است بلکه اصولگرایان و اصلاح طلبان از اصولگرایی و اصلاح طلبی عبور کرده اند و آنها هستند که دیگر اصولگرا و اصلاح طلب نیستند. مردم معیارهایشان تغییر نکرده است. آنها مسئولی را که اشرافی نباشد، خدمت گذار باشد، در خدمت مردم باشد رانت استفاده نکند و تماما در اختیار مردم باشد و از باندبازی و گروهبازی بپرهیزد حمایت میکنند. این چیزی نیست که بتوان از آن عبور کرد. لذا ایراد جای دیگری است.
شما میگویید اصلاحطلبان و اصولگراها از اصولگرایی و اصلاح طلبی عبور کردهاند، بر چه اساسی چنین بحثی را مطرح میکنید درستتر بگویم چرا این عبور اتفاق افتاده است؟
بعضی ها ذائقهشان تغییر کرده است، برخی تصور کرده اند در گذشته به آنها ظلم شده است و حال باید به خودشان بپردازند؛ برخی هم انقلابیگریشان تغییر کرده است. مردم به دنبال افراد انقلابی هستند چپ و راست هم ندارد.
تعریف انقلابی بودن چیست؟
انقلابی یعنی فردی که صادقانه برای مردم و در میان مردم و برای آنها کار میکند. انقلابی یعنی فردی که به سمت اشرافیگری نمیرود و طبقهاش را از مردم جدا نمیکند. مردم به دنبال افرادی هستند که در تلاشند آرمانهای انقلاب محقق شود حال اینکه گرایشش چیست اهمیتی ندارد. افرادی این مولفهها را از دست داده اند این درحالی است که همه چیز زنجیروارد بهم وصل است.
روی سخن شما فقط با اصلاحطلبان است یا اصولگرایان هم در این جریان نقش دارند؟
ما هر گروهی در کشور داریم، وقتی خوب به آنها دقت میشود میبینیم بعضی هاشان از جایگاه اصلی خود عبور کرده اند و چون این اتفاق رخ داده مردم هم به آنها اعتقاد و اعتمادی ندارند.
با این حساب سرنوشت انتخالات 98 چه خواهد شد؟
به نظر من در سال 98 مردم به کارآمدی، سلامت و صداقت و انقلابی بودن رای میدهند.
شما میگویید اصلاح طلبان و اصولگرایان در جایگاه اصلی خود نیستند و تشخیص آنها سخت شده است؟
منظور من بیشتر افراد است نه جریانها.
این یعنی فاصله گرفتن از احزاب؟
اولا احزاب باید خود را بازسازی کنند یعنی با یک آسیبشناسی ایرادداتشان را مشخص و در جهت رفع آن تلاش کنند و سپس با یک رویکرد قویتر خود را در معرض انتخاب قرار دهند.
الان این بازسازی در جریان اصولگرایی اتفاق افتاده است؟
بحث من اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست بلکه من تلاش دارم یک تصویر کلی نشان دهم. من میخواهم بگویم برخی از مسئولان از نظام، مردم و .. فاصله گرفتهاند.
حرف شما قبول، اما این موضوع که ما به افراد منهای احزاب نگاه کنیم نمیتواند توجیه پذیر باشد چراکه این احزاب قوی هستند که باید افراد را پاسخگو کنند.
مشکل اینجاست که ما احزاب قوی نداریم اگر احزاب قوی داشتیم در زمان انتخابات در برنامههای صدا و سیما شرکت میکرد و رسما اعلام میکرد برای اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی فلان برنامه را دارم نه اینکه هر موجی درست شد سوار آن بشود و پس آن هم به سرعت پیاده شود.
موقع انتخابات همه شعار میدهند ما چنین و چنان هستیم. مثلا نمیگویند میخواهیم آموزش و پرورش را خصوصی کنیم و حقوق معلمان را کم یا زیاد کنیم اما وقتی رای آوردند این کار را انجام میدهند.
از جمله موضوعات دیگری که در جامعه مورد توجه است و مردم پیگیر آن هستند وضعیت ایران در FATF است، از مهلت چهارماهه FATF به ایران، تنها یک ماه مانده...
ما باید بر اساس مهلت چهارماهه آنها تصمیم بگیریم یا بر اساس وضعیت خودمان؟
درست است درنظر گرفتن وضعیتمان مهمتر است اما آیا میتوان نسبت به موضوعات بینالمللی بیتفاوت بود؟
به هر حال شورای نگهبان آن را برگرداند و امروز در دستورکار رسیدگی مجلس قرار دارد.
چندین ماه است تصمیم گیری در این رابطه با یک تعللی مواجه بوده چه کسی باید پاسخگو باشد؟
هنوز تا آخر بهمن زمان باقی مانده است. اصلا چه مشکلی پیش خواهد آمد؟
به هر حال ما نیاز به مبادلات بانکی داریم و نمیتوان نسبت به این موضوع بیتفاوت بود.
ما در طول این 40 سال خیلی از این مصوبات داشتیم، تا گفتند پولشویی تصویب کردیم تا گفتند پالرمو آن را هم تصویب کردیم، یا برجام بلافاصله تصویب کردیم. کدام یکی از اینها کمک ما کرد؟ ما از همین الان باید فکر آن یکی باشیم که میخواهند بیاورند.
با این حساب اگر این لوایح به موقع نرسید و مشکلاتی برای کشور به وجود آمد، تبعات این تعلل را چه کسی باید پاسخ بدهد؟ شما به عنوان مخالف تبعاتش را می پذیرید؟
امروز منی وجود ندارد، این یک تصمیمی است که مجلس گرفته و مجلس هر رایی داد باید پاسخ گو باشد.