خرداد: فرهنگ سیاسی کنشگران اصلی انقلاب اسلامی سال 57، را باید به تفکیک نحلهها و گروههای فکری مؤثر در انقلاب، بررسی کرد. برای مثال، کنشگری گروهی از نیروهای سیاسی، چریکی و براندازانه بوده است در مقابل گروهی دیگر فرهنگ سیاسی اصلاحطلبی را پیشه کرده بودند.
اما در مورد کنشگران امروز عرصه سیاست، نمیتوان بههمین راحتی از فرهنگ سیاسی صحبت کرد چراکه به زعم من، نیروهای سیاسی ایران، دچار نوعی بحران هویت شدهاند. درصد بسیار کمی از کنشگران سیاسی امروز هویتی ذیل رادیکالیسم راست دارند که معتقدند وضع موجود کمال مطلوب است که باید در حذف و تعمیق و تثبیت آن کوشا باشیم. نماینده این گروه پایداریچیها هستند. عده دیگری هم هستند که کنشگری محافظهکارانه راست میانهرو دارند که اشکالاتی جزئی را برای نظام میپذیرند ولی در کل معتقدند تا الان این نظام راه خوبی را پیموده و باید حفظ شود. ائتلاف جریان راست پیرو لاریجانی در این دسته قرار میگیرد.
در این بین، اصلاحطلبان اصولگرا و اصولگرایان اصلاحطلب قرار میگیرند که از نظر من نه دو گرایش بلکه دقیقاً در یک طیف هستند. آنان ارزشها را میپذیرند ولی مشکلات و ضعفها را هم میبینند و سعی دارند با ایجاد اصلاحاتی در لایههای قدرت به سمت وضعیت ایدهآل حرکت کنند. طیف بعدی کنشگران سیاسی امروز ایران ذیل فرهنگ اصلاحطلبی سامان میگیرند. این طیف در چارچوب این نظام معتقد به ایجاد اصلاحات هستند در کنار آن بر این اعتقادند که اگر نظام سیاسی به اصل قانون اساسی رجوع کند و تفسیرهای انحرافی از قانون را محدود کند میتواند به ریل اصلی برگردد.
فرهنگ سیاسی بعدی ما به نظر من اپوزیسیون برانداز است که نیروهای سیاسی آنها بیشتر در خارج از کشور متمرکز شدهاند و کنشگری سیاسی آنها ذیل مطالبه واژگونی نظام سیاسی تعریف میشود. علاوه بر این اگر بخواهیم خیلی دقیق به امروز جامعه ایران و فرهنگ سیاسی مسلط بر آن نگاهی دقیق داشته باشیم نباید از کنشگران منفعل غافل شویم. گروهی که در مرز کنشگری و بیکنشی ایستادهاند و بیتفاوتی و سرخوردگی ویژگی مهم آنهاست. باید بگویم 75 درصد جمعیت ایران سیاسی نیستند اساساً و کنش سیاسی ندارند و تا حدودی فقط نظارهگر و شاهد هستند. 25 درصد دیگر کنشگر سیاسیاند و در صحنه سیاسی حضور دارند. به این ترتیب، اگر بخواهم اهمیت هرکدام از این فرهنگهای سیاسی و گفتمانها را در بین مردم تبیین کنم و به تعبیری اگر بخواهیم فرهنگ سیاسی را در جامعه شناسایی کنیم باید بگوییم که فرهنگ غالب سیاسی در بخش بزرگی از مردم ما در همان گرایش آخر، یعنی انفعال سیاسی میگنجد که به تعبیری میشود آن را فرهنگ سیاسی تبعی نامید. اما فرهنگ غالب بقیه مردم که تاحدی نظارهگر نیستند و مشارکت سیاسی دارند، ذیل گفتمان اصلاحطلبی قرار میگیرد، دقیقاً همانطور که ایده اصلی انقلاب 57 هم همین بود. با این تفاوت که آن زمان مطالبات مدنی و اصلاحطلبانه مردم، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود و امروز هم مطالبه مشارکت جویان سیاسی کشور، اصلاحاتی در حوزه توزیع عادلانه ثروت، شفافیت، پاسخگویی، برابری و... است.