چرا ولیعهد سعودی از بازداشتگاه های مسلمانان چین حمایت کرد؟ تحلیل القدس العربی
خرداد: «محمد بن سلمان ولیعهد سعودی» مسیر سفر خارجی خود را تغییر داد و با لغو سفر به مالزی و اندونزی، به پاکستان که از بحران سیاسی و مالی رنج می برد، رقیب همسایه آن هند که برای کاهش تنش با اسلام آباد تلاشی نکرده و چینی که بدون توجه به بن سلمان از روابط راهبردی خود با ایران سخن گفت، اکتفا کرد.
روزنامه «القدس العربی» با بیان این مطلب در سرمقاله روز شنبه می نویسد: علی رغم سیاست چک ها و اعلام معاملات میلیادری در سه کشوری که بن سلمان به آنها سفر کرد، اما چنین شرایط ژئواستراتژیک طوفانی بن سلمان و کشورش که از زمان کشف ارتباطش با ترور جمال خاشقجی گرفتار آن شده، نتایج این سفر را ضعیف گردانده است.
نویسنده با اشاره به اینکه بدترین مواضع بن سلمان در سفر به چین بود، در ادامه نوشت: در حالی که برخی از عربستان سعودی به عنوان مهد اسلام و مهمترین محل اماکن مقدس مسلمانان انتظار داشتند که برای بستن اردوگاههای بازداشت بیش از یک میلیون مسلمان بر دولت پکن فشار بیاورد و از مناطق مسلمان نشین بازدید کند، اما آنچه رخ داد، کاملا عجیب بود چرا که ولیعهد «خادم حرمین شریفین» از عملیات سرکوب دسته جمعی سیستماتیک مسلمانان چین حمایت کرد و در دیدار رئیس جمهور چین گفت: «چین حق دارد اقدامات ضد تروریستی در پیش بگیرد و در راستای حفظ امنیت ملی خود با افراط گرایی مبارزه کند».این موضوع با استقبال چینی ها همراه شد و آن را برکتی از سوی عربستان سعودی و رهبرانش دانستند.
چه چیزی باعث شد چنین رفتاری از عربستان سر بزند؟
مطمئنا قابل درک بود که بن سلمان در طول سفر به کشورهای منطقه برای خود تبلیغ کند و خود را به عنوان حاکمی مدرنی که کشورش را وارد جهان مدرنیته خواهد کرد، معرفی کند و اینکه تصویر کلیشه ای و رادیکالی این کشور را تغییر خواهد داد و هرچند در ابتدا سعودی ها و بخش وسیعی از جهان و خاورمیانه از این ایده حمایت کردند اما بعدها فاش شد که این مدعی مدرنیته بسیار بدتر از پیشینیانش است و ادعاهای توسعه، مدرنیته و آزادی زنان ادعاهایی توخالی بیش نیست و هدف از آن مخفی کردن اراده استبدادی مطلق بوده است؛ موضوعی که در نهایت به سقوط شدید سهام های ولیعهد سعودی و مطالبات بی سابقه برای برکناری اش منجر شد.
با وجود اینکه اظهارات ولیعهد سعودی مهر تاییدی بر اوضاع اخیر وی می باشد، اما این بی تفاوتی وقیح بن سلمان به اوضاع مسلمانان چین، به ضعف سیاسی وی اشاره دارد و به سادگی نشان می دهد که وی برای به دست آوردن مشروعیتی تلاش می کند که در نزد مردم خود از دست داده و در خارج به دنبال جستجوی آن است.
