به گزارش خرداد؛موضوع استعفای روحانی در قالب حملات تند و تیز منتقدان موسوم به دلواپس هر از گاهی مطرح و در قالب ناسزای سیاسی دسته بندی می شد اما عباس عبدی که روزگاری او را منادی طرح عبور از خاتمی در دوران ریاست جمهوری می خواندند، در یک یادداشت در روزنامه اعتماد به این موضوع پرداخته و البته او بعدتر در مصاحبه تفصیلی با نشریه صدا به تشریح مبسوط تر ایده خود پرداخت.
جانمایه حرف عباس عبدی آنست که پیشنهاد استعفای روحانی با طرح عبور از خاتمی متفاوت است، آنجا این پیشنهاد عطف به مقبولیت اصلاحات و امتیازگیری از ساخت قدرت مطرح شد که البته اقبال نیافت و در نهایت هم اصلاح طلبان که خود از قدرت کناره نگرفتند، از قدرت خلع ید شدند اما در ماجرای طرح استعفای روحانی او معتقد است که عملا و به دلایل مختلف دولت امکان نقش آفرینی حداقلی و موثر را از دست داده و این استعفا نه از سرامتیازگیری که از سر گره گشایی و برون رفت از بن بست سیاسی موجود است.
او در بخشی از گفت و گوی خود خاطرنشان می کند:«دولت دیگر قادر نیست هیچ تصمیمی بگیرد؛ مگر تصمیمات بسیار خرد که هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر تصمیمات را به سه سطح بسیار بالا (استراتژیک)، میانی و پایین تقسیم کنیم؛ الآن، به نظر میرسد دولت در سطوح پایین هم قادر به تصمیم گرفتن نیست. مگر تصمیمات روتینی که بهنوعی برای تمشیت امور است. با این وضع، اصلا نمی توان ادامه داد. این شرایط، هیچگاه پیش از این برای ایران به وجود نیامده بود.»
او در رابطه با اینکه این استعفا چه سودی می تواند داشته باشد نیز می گوید:«فراموش نکنیم که استعفا و کناره گیری رییس جمهور محل نزاع را بیشتر مشخص می کند. در سیاست، تضمینی وجود ندارد. فقط بحث این است که از این وضعیتی که به هیچ وجه قابل دفاع نیست، عبور کنیم.»
عبدالله ناصری دیگر چهره اصلاح طلب شاخص هم با انتقاد شدید از عملکردهای روحانی معتقد است، روحانی گزینه دیگری جز استعفا ندارد. او می گوید: «به صراحت میگویم که اکنون برگرداندن قیمت بنزین هم نمیتواند شوک بزرگی که به جامعه وارد شده است را رفع کند و فقط استعفای روحانی میتواند قدری جامعه را آرام کند و زمینه اصلاح امور را ایجاد کند. اصلا روحانی باید در ابتدای اعتراضها استعفا میداد تا نمک به زخم مردم پاشیده نشود. اکنون هم باور دارم بهترین کار در مقطع فعلی استعفای رئیسجمهور است؛ او باید استعفا دهد و از مردم عذرخواهی کند و همزمان با انتخابات مجلس انتخابات ریاستجمهوری هم برقرار شود. این حالت نهتنها به نفع مردم است که به نفع آینده شخصی روحانی هم هست.»
نکته جالب در این میان آنست که بر خلاف تنی چند از اصولگرایان تندرو که خود را برای حضور در مجلس آمده کرده و با صراحت از استیضاح روحانی هم سخن می گویند و استعفای روحانی مطالبه چند ساله آنان است،شماری از اصولگرایان به مخالفت با این موضوع پرداخته و به عنوان مثال سلیمی نمین در گفت و گویی تاکید می کند:« طرح استعفا و استیضاح حسن روحانی برخلاف مصالح ملی است. مصالح ملی ما حکم میکند که رئیس جمهوران منتخب مردم، بتوانند از فرصتی که به آنها داده شده استفاده ببرند. یعنی از زمان قانونی خود استفاده کنند تا از توانمندیهای خود استفاده و آن را عرضه نمایند. اینکه در قالب دلسوزی برای ملت بخواهیم چنین کاری کنیم، چندان قابل توجیه پذیر نیست و بیشتر از سنخ عوام فریبی و عوامزدگی است.»
او در ادامه هم تاکید می کند:« استیضاح یا استعفا در شرایط اضطراری مطرح است، و صرفا بهدلیل ناکارآمدی و کم کاری به راحتی نمیتوان هر دولتی را استیضاح یا تشویق به استعفا کرد. این سنت سیاسی باعث میشود که نوعی بدعت سیاسی در جامعه و احزاب رواج یابد که هر جناحی روی کار آمد، تلاش کند دولت جریان مقابل را سرنگون کند.»
از همه جالب تر البته واکنش کیهان به طرح موضوع استعفای روحانی است، نویسنده این روزنامه تندرو و همیشه منتقد دولت در یادداشت خود با توجه به اتفاقات لبنان و عراق و استعفای روسای دولت در این دو کشور، طرح موضوع استعفای روحانی را حرکت در مسیر پازل آشفته سازی و هرج و مرج قلمداد می کند و به مخالفت با آن در این برهه زمانی پرداخته و برای فرار از پاسخگویی می داند.
حالا باز گردیم به سئوالات ابتدایی، چرا استعفای روحانی دراین برهه زمانی مطرح شده؟ چنین طرح موضوعی به نفع کدام طیف سیاسی و با کدامین اهداف است و در واقعیت در مسیر کدام منفعت طیفی و سیاسی است؟ در واقعیت استعفای روحانی خواست و مطالبه چه طیفی است؟
حسن روحانی کارنامه موفقی در دولت دوازدهم نداشته و حتی توفیقات مقطعی و البته ملموسی که در دولت یازدهم داشت نیز از حیز انتفاع ساقط کرد، انتقادات فراوانی به دولتی که قرار بود با کلید تدبیر امید آفرینی کند اما نتیجه وارونه ای رقم زد، وارد است اما آیا با همه این وضعیت بغرنج و ناخوشایند استعفای رئیس دولت می تواند گره گشا باشد؟
روحانی کارنامه قابل دفاعی در پیشگاه افکار عمومی و عطف به حمایت جانانه مردمی که از آن به عمل آوردند، ندارد اما استعفای روحانی دقیقا در این برهه زمانی حتی با توجه به حوادث آبان و افول شدید محبوبیت و تسری نارضایتی عمومی از دولت، عقلانی و هوشمندانه نیست و جای تعجب دارد که چرا شماری از تحلیل گران اصلاح طلب در این زمان این موضوع را مطرح و درست در قالب پازل تندروهای داخلی بازی می کنند.
این روزها بوضوح اتفاقاتی رخ داده و پالس هایی از پشت پرده به فضای رسانه رخ کشانده که نشان می دهد روحانی برای یک انتحار سیاسی آماده و مهیا می شود و می خواهد آخرین کارت برنده شیخ دیپلمات را برای برون رفت از بن بست موجود روی میز بگذارد و طرف مقابل هم با درک موضوع از طرق مختلف اخطار و انذار می دهد و روحانی را نرم و گاه صریح تهدید می کند. حال چرا باید استعفای روحانی درست در چنین موقعی مطرح شود؟
با توجه به آنکه اگر قرار باشد استعفا هم صورت پذیرد، فوریت کارکردی و محدودیت آنی و زمانی ندارد و اگر رئیس جمهوری خود را الکن از رتق و فتق امور می داند، می تواند چندی دیگر هم استعفا داده و کناره گیری کند و بی شک طرف مقابل هم اکنون با توجه به محبوبیت و مقبولیت دولت و شرایط محتمل بر استعفا امتیازی در کشاکش طرح موضوع نخواهد داد.
مخلص کلام آنکه اگر استعفای روحانی هم موضوعیت داشته باشد، اکنون طرح آن تا پیش از آخرین تلاش روحانی برای تغییر شرایط و ایجاد گشایش در وضعیت عمومی نه عقلانی است و نه فایده ای خواهد داشت.