counter create hit مردم خواست تغییر را فریاد زدند
۰۸ تير ۱۳۹۲ - ۲۱:۵۸
کد خبر: ۳۴۶۵
پیام آشکار انتخابات 24 خرداد

مردم خواست تغییر را فریاد زدند

در هنگامه ای که لااقل سه کاندیدای موجود یعنی ولایتی و قالیباف و جلیلی به نمایندگی از اصولگرایان به میدان انتخابات آمده بودند و رضایی و غرضی نیز کاندیداهای مستقل نام داشتند این حسن روحانی بود که یک تنه پرچم تغییر را یدک می کشید

سرویس سیاسی خرداد/ رضا ريیسی: دو هفته از انتخابات گذشته و فضای احساسی که از الزمات والصاقات فعل و انفعالاتی چون انتخابات است بتدریج به حاشیه رانده شده و جای خود را به فردایی سپرده که در آن لزوم توجه به عقلانیت و جامعیت نظری برای تدوین و ترسیم نقشه راهی منسجم که خیر عمومی را در لایه های مختلف و متکثر مردم متبلور سازد بسیار حس می شود.  ضرورتی که باید تمامی نخبگان و خیر خواهان با دیده فراست و امعان نظر ویژه به آن بنگرند و فرصت موجود را برای لحاظ تغییرات مطلوب از دست ندهند. مردمان انتظار دارند که رای و نظر آنان و رویکردشان در اعطای برگ اعتماد به کاندیدای اعتدال دیده شود و اقدامات ملموسی در راستای بستر سازی برای لحاظ این تغییرات کارپردازی شده و به منصه اجرا گذاشته شود.

 

"تغییر" آنچه پیام انتخابات بود

برای تبیین و تشریح رویکرد انتخاباتی جماعت کثیری که در حماسه شور و شعور 24 خرداد ماه به پای صندوق های رای رفتند می توان مباحث بسیاری را مطرح ساخت و پیرامون آن داد سخن داد که از حوصله این مقال خارج است اما آنچه که می توان در همین بدو امر بدان پرداخت و با مرور اجمالی به رویداد انتخابات از دیگر گزاره ها نمود بیشتر و آشکارتری دارد و رویکرد قاطبه رای دهندگان را بخوبی تشریح می کند رای آنان به تغیییر و کاندیدایی است که نماد این مولفه در انتخابات 24 خرداد ماه بود.

 

انتخابات با هشت کاندیدا کلید خورد، هشت فردی که هر کدام بخشی از رویکردهای مستتر در لایه های مختلف و متکثر جامعه را نمایندگی می کردند. اینان هر کدام خاستگاه و پایگاهی در جامعه داشتند اما منطبق بر تقسیم بندی های عرفی و شاکله مند در سپهر سیاسی هر کدام از کاندیداها نسبتی کمابیش محسوس با دو جریان عمده حاضر و ناظر در عرصه سیاسی را یدک می کشیدند؛ دو طیف چپ و راست که در هر وهله ای وجه تسمیه ای در بازه های زمانی مختلف داشته و در آخرین صورت بندی های موجود  اصلاح طلب و اصولگرا نام گرفته اند.

 

شاکله های اصلاح طلبی و اصولگرایی به عنوان دو اردوگاه انسجام یافته جایگاه ریشه ای خود را در سپهر سیاسی همواره داشته اند و آنان که قصد عرضه در سطوح خرد و کلان سیاسی را در سر می پرورانده اند یا در قالب همین دو سازه یا در برقراری تناسبی رکین با آنان به کنش سیاسی پرداخته اند. چرا که توده های عام فعالیین سیاسی را اتوماتیک وار در قالب همین پیش فرض ها دیده و آنان را مورد قضاوت قرار می دهند. در انتخابات 24 خرداد نیز شش کاندیدای اولیه مستقیم و یا با واسطه به جریان اصولگرایی متصل بودند و دو کاندیدای دیگر نیز یکی اصلاح طلب بود و دیگری قرابتی همپوشان با اصلاح طلبان داشت و رویکردها و شعارهای وی با اهداف ترسیمی اصلاح طلبان همخوانی وثیقی داشت. این چنین بود که ائتلاف تاریخی اصلاح طلبان به منصه ظهور رسید و طیف های تحول خواه با تمامی پتانسیل و بدنه اجتماعی خود پشت کاندیدای اعتدال ایستادند.

 

اصلاح طلبی در عنوان یا در گفتمان

حسن روحانی هیچ گاه نگفته که یک اصلاح طلب به معنای وجه تسمیه بارز آن در ادبیات سیاسی ماست اما اتصال او به هاشمی رفسنجانی و مشی اعتدالی وی در مقاطع مختلف و در مناصبی که بر عهده داشته در واقع تداعی کننده همان رویکردها و اهدافی است که اصلاح طلبان به دنبال بسط آن در سپهر سیاسی هستند. با این اوصاف می توان گفت روحانی ماهیتی اصلاح طلبانه دارد هر چند کنار عنوان سیاسی وی کلمه ای به نام اصلاحات جا خوش نکند. در ایام انتخابات روحانی آنچنان وثیق و غیر قابل پیش بینی شعارها و مطالبات اصلاح طلبان را مطرح ساخت که آنان هیچ شکی در حمایت از وی به خود راه ندادند و حتی در این راه کاندیدای جریان اصلاحات با از خود گذشتگی پذیرفت که به نفع وی کنار برود و با همخوانی و همپوشانی ظرفیت های اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل کاری کارستان رقم خورد.

 

در اینجا بازگردیم به پیام اصلی انتخابات 24 خرداد؛ در هنگامه ای که لااقل سه کاندیدای موجود یعنی ولایتی و قالیباف و جلیلی به نمایندگی از اصولگرایان به میدان انتخابات آمده بودند و رضایی و غرضی نیز کاندیداهای مستقل نام داشتند این حسن روحانی بود که یک تنه پرچم تغییر را یدک می کشید و در قالب برنامه ها و همایش های خود مطالبات بخش محذوف و مغفول مانده در دولت اصولگرا را عرضه می داشت. رمز و راز این اقبال عمومی خیره کننده و بر خلاف پیش ربینی ها نیز درست در همین نقطه بود.

 

پس از انتخابات و رویکرد جبهه اصلاحات

حال با گذار از ایام انتخابات آن مردم امید بسته به تغییرات چشم انتظار تحقق مطالباتی هستند که برای آن از هیچ کوششی فرو گذار نکرده اند و اکنون کارگزاران دولت بیش از هر گزاره ای وظیفه دارند که این مهم را لحاظ کرده و برای حفظ شور و نشاط در جامعه و تداوم همراهی افکار عمومی با خود این دغدغه ها را لحاظ کنند و در هیاهوهای سیاسی این امید گره بسته را نادیده نگیرند که تبعات گسست میان جامعه و دولت امری نیست که به همین راحتی ها قابل ترمیم باشد.

 

 

البته بدیهی است که توده های عام همراه اصلاح طلبان با دور اندیشی آگاهانه و بدور از شتاب زدگی فضا را رصد می کنند و از زمره افرادی نیستند که بدون توجه به واقعیات میدانی اسیر زیاده خواهی های توهم مدارانه شوند و الزامات و مقدورات مبتلابه دولت در عرصه سیاست را نادیده بگیرند. در این میان البته طیف الیت و نخبه جبهه اصلاحات وظیفه خطیر دو چندانی دارند. آنان از یکسو نباید که بر دامنه توقعات بیافزایند و بر فضای احساسی بدمند و از سوی دیگر نیز نباید به بهانه الصاق بر چسب هایی چون سهم خواهی و قدرت طلبی عطای حضور در قدرت اجرایی را به لقایش ببخشند و با این عنوان که کشور را از مخاطرات حضور تندروها رهانیده اند کار خود را تمام شده تلقی کنند و حضور در عرصه ماکرو فیزیک قدرت را به حضور در عرصه های خرد و میکرو فیزیک قدرت تقلیل بدهند. این درست است که حضور در عرصه های متکثرجامعه مدنی و بهره گیری از امکانات و ظرفیت های  بی بدیل آن ضرورتی غیر قابل چشم پوشی است اما این حضور نه تنها در تزاحم با حضور در عرصه قدرت نیست که متلازم آن نیز بوده و در نهایت ارتباطی ارگانیک میان این دو عرصه است که می تواند پیشبرد گفتمان توسعه ای را رقم زده و رهیافتی رکین را به منصه بروز و ظهور رسانده و حرکت در مسیر خیر عمومی را برای جامعه ایرانی هموارتر سازد.

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین