counter create hit پیام رقیقِ «آرایش غلیظ»
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۷
کد خبر: ۴۰۶۲۴
سی و دومین جشنواره فیلم فجر؛

پیام رقیقِ «آرایش غلیظ»

«آرایش غلیظ» قصه سرگشتگی «لادن» (با بازی طناز طباطبایی) و ماجرای سوداگری «مسعود» (با بازی حامد بهداد) است. «لادن» که به تازگی طلاق گرفته، در جستوجوی جان‌پناهی است تا مأمن تنهایی‌اش باشد. او به واسطه فیس‌بوک، دل به سودای عشق «مسعود» می‌دهد و خانه آرزو بر آبی که رو به «کیش» می‌رود بنا می‌سازد.

«آرایش غلیظ» قصه سرگشتگی «لادن» (با بازی طناز طباطبایی) و ماجرای سوداگری «مسعود» (با بازی حامد بهداد) است. «لادن» که به تازگی طلاق گرفته، در جستوجوی جان‌پناهی است تا مأمن تنهایی‌اش باشد. او به واسطه فیس‌بوک، دل به سودای عشق «مسعود» می‌دهد و خانه آرزو بر آبی که رو به «کیش» می‌رود بنا می‌سازد.

«مسعود» که یک خرده‌تاجر عیاش است، حالا انگار دوباره پای در زندگی «لادن» گذاشته است؛ اما نه از سر محبتی صادق، که از باب تحصیل منفعت و لذت. خرده‌قصه‌های دیگری هم البته به موازات خط اصلی فیلم جریان دارد: قصه «مرد برقی» که به کیفر اعمال جوانی، ولتاژی سراپایش را در بر گرفته، قصه «دکتر» که پس از عمری زندگی در آلمان، حالا گرفتار تنهایی آمیخته به حضور بختک‌هاست و قصه «هومن» که از جنس «مسعود» است.

فیلم لحنی طنزآمیز دارد و این طنازی، مخاطب را با مضمون فیلم هم‌صداتر می‌کند. نویسنده و کارگردان مخاطب را هم خوب می‌شناخته‌اند و فیلم را برای او بی‌هیچ لکنت زبان ساخته‌ و واقعیتِ آدم‌های این فیلم را بی‌رحمانه به تصویر کشیده‌اند؛ آدم‌هایی که البته خیلی هم ناشناس نیستند: «لادن» یک زن امروزی است که می‌خواسته برای طلاقش جشن بگیرد؛ زنی که مستقل است، کار می‌کند، برای خودش تصمیم می‌گیرد و اهل فیس‌بوک و دوستی‌ها و معاشرت‌های مقتضی آن است.

«مسعود» یک سوداگر فرصت‌طلب است که زندگی‌اش بر مدار «منفعت شخصی» می‌گردد. اهل دود و دم و ورق و عیاشی‌های مرتبط است و برای نیل به آنچه نفع خود می‌پندارد، از هیچ کاری ابایی ندارد. همگان را نیز ذیل خود به رسمیت می‌شناسد و برای خودش می‌خواهد. «هومن» نیز یک بازاریاب خرده‌پای لذت‌جوست در تحصیل سود، هم‌جنس «مسعود» است و در منفعت‌طلبی هیچ محدودیتی قائل نیست. او فکر می‌کند خیلی زرنگ است و دست آخر هم همین زرنگی بلای جانش می‌شود.

فیلم البته متضمن استعارات ظریفی نیز هست. از عنوان فیلم که استعاره‌ای لطیف از مضمون است: بَزَک‌هایی که حجاب حقیقتِ آدم‌ها شده و آدم‌ها خود را پشت این آرایش، پنهان ساخته‌اند؛ تا عینک رنگی اهدایی «مسعود» به «لادن» که استعاره از دیدن جهان است نه با چشم واقع‌نگر که از پشت عینک رنگی دیگری و قس علی هذا.

«آرایش غلیظ» روایت زندگی بخشی از طبقه متوسط ایران معاصر است؛ زندگی در برزخ واقعیت و رؤیا در میانه حقیقت و مجاز؛ در تمنای سود و لذت و در آرزوی منزلت اجتماعی. این فیلم در نکوهش زندگی‌هایی است که بر هیچ بنیادی اتکاء ندارد. در نکوهش آدم‌های بی‌سروپایی که کرامت خود را در پول می‌جویند؛ در نکوهش فردیت ویران‌کننده‌ای است که به هیچ عقبه قابل اعتنایی اتصال ندارد. این آدم‌ها هستند و اتفاقاً سبک زندگی‌شان هم خیلی غریب نیست. برای این آدم‌ها که نه؛ برای آنهایی که برق زندگی این آدم‌ها چشم‌شان را خیره کرده، چطور می‌شود حرف زد؟ به کسی که انواع و اقسام ریلیشن‌شیپ‌ها را می‌شناسد یا تجربه کرده یا می‌خواهد تجربه کند چه باید گفت؟ با نسلی که بخشی از هویت خود را در فضای مجازی بازجسته و احتمالاً هیچ محدودیتی در دسترسی به سرگرمی‌های سازنده و یا مخرب نداشته، چطور می‌توان هم‌کلام شد؟ برای نسلی که فیلم‌ها و سریال‌های قوی، اثرگذار و سرشار از جاذبه‌های نفسانی را به سهولت در دسترس دارد چگونه باید حرف زد؟ این پرسش‌ها به نظر می‌رسد راه‌گشای ما در تحلیل آثار زوج «نعمت‌الله – مقدم‌دوست»؛ مخصوصاً فیلم «آرایش غلیظ» است.

نه اینکه «آرایش غلیظ» فیلم موفقی نباشد، نه اینکه واجد دغدغه‌های فرهنگی و اجتماعی نباشد، نه اینکه فیلم بدی باشد، نه اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشد، ولی ملاحظاتی در خصوص نوع پرداخت آن وجود دارد که درخور تأمل است.

سبک کارگردان به خصوص در «وضعیت سپید» و حالا در «آرایش غلیظ» بر توجه افراطی به جزئیات ابتناء دارد. در فیلم او، این حاشیه است که راه را بر متن می‌گشاید و متن به مثابه موسیقی زمینه‌ای است. پس حاشیه نمود بیشتری از متن دارد و متن البته گاهی هم خود را فریاد می‌کشد. این به نظر سبک خوبی است، اما همه ماجرا نیست.

نه اینکه ندانیم در گوشه‌هایی از جامعه چه خبر است، نه اینکه ندانیم انتقال پیام به نسل امروز چقدر پیچیده و واجد ظرافت‌های ادبی و هنری است، نه اینکه قائل به قرائت بیانیه به جای کار هنری باشیم، اما آیا پیچیدگی کار و اهمیت موضوع و ضرورت تبیین بدی «شر»، ما را مجاز به تصویرگری هر شری و بیان عریان هر واقعیتی می‌کند؟ پرسش این نیست که آیا فیلم در رسیدن به مقصود خود موفق بوده یا خیر؟؛ پرسش این است: فیلم تا چه حد به ضد خود تبدیل می‌شود و نقض غرض می‌کند؟

احسان محمودپور

ارسال نظرات
پربحث ترین عناوین