دارند براي خودشان نسخه ميپيچند تا شايد بتوانند با نوشداروهاي جديد به اجماع برسند. اينبار اسم رمز« پوستاندازي» است. اصولگرايان اينبار براي هم نسخه ميپيچند كه بايد نيروهايشان را جوان كنند تا به اجماع برسند. از «اصولگرايي مدرن» صحبت ميكنند و به جوانان توصيه ميكنند كه «پيرمردهاي اصولگرا» را غال بگذارند. انتخابات مجلس آينده آنقدر اصولگرايان را سردرگم كرده است كه حالا با انبوهي از نسخههاي پيچيده شده مواجهند. از ياد بردهاند كه مشكل اصلي كجاست و نسخههايي كه ميپيچند به طرز غيرقابل باوري شدني نيست.
به گزارش خرداد به نقل از روزنامه اعتماد، در ميان اصولگرايان سنتي خبري از موجودي به نام «جوان اصولگرا» نيست. در اين سالها سنتيهاي اصولگرا توجهي به جوانان نداشتند و حالا جبهه پايداري جوانان اصولگرا را مصادره كرده است، با اين وجود حالا مثل هر انتخابات ديگري به فكر «جوانگرايي» افتادهاند تا شايد پايگاه اجتماعياي كه محمود احمدينژاد و تندروهاي اصولگرا چيزي از آن باقي نگذاشتند با چهرههاي جديد باز هم به دست آيد. چهرههايي كه اصولگرايان نه آنها را دارند و نه روحيهيي در ميان آنها وجود دارد كه به اين افراد اجازه حضور بدهند.
توصيهها و دستورهاي جديد «يك لاريجاني»
روز گذشته محمدجواد لاريجاني، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه توصيههاي جديدي را براي جريان اصولگرايي داشت. به گزارش تسنيم، او گفت: بايد به نسل جديد اصولگرايان ميدان دهيم؛ ما هنوز باورمان نشده است كه نسل جديدي از متدينين در كشور ما پيدا شدهاند كه سواد و توانايي دارند؛ ما همچنان دنبال همانهايي ميگرديم كه 30-20 سال است با آنها اخت هستيم. البته اينها خوبند ولي براي اينكه تجربه خود را به ديگران منتقل كنند. وي با تاكيد بر اينكه اصولگرايي بايد نسل جديد خود را به ميدان بياورد، تصريح كرد: اين تجربه را بايد كليد بزنيم و از بچههاي جوان خود نترسيم. جوانها در همه حوزهها؛ در علم، مديريت و جاهاي ديگر و رسانهها وارد ميدان شدهاند و توانايي و عرضه خود را نشان دادهاند. اصولگرايان بايد پوستاندازي كرده، پوسته قبلي را جا بگذارند و نيروهاي جديد را وسط ميدان بكشند. لاريجاني اما دلايل ديگري هم براي اين توصيه خود دارد و گفته كه در اين جوانگرايي، بخشي از آن تشتتها از بين ميرود، چراكه نيروهاي جوان بههم نزديكترند تا قديميها. من به شوخي ميخواهم بگويم كه «جوانان اصولگرا بايد پيرمردها را غال بگذارند» و اين جريان را به دست گرفته و فعال باشند. همه ما هم بايد لذت ببريم وقتي ميبينيم كه بچههاي ما وارد ميدان شدهاند و با شور و عشق كار ميكنند. لاريجاني با بيان اينكه من جوشش خوبي را در جريان اصولگرا ميبينم و اگر ما ميدان را به دست نسل جوان و جديد بدهيم، 100 درصد موفق ميشويم، اظهار داشت: اينكه كسي فكر كند اگر خودش در جريان اصولگرايي باشد، جريان موفق است و غير از او كسي نيست، درست نيست. بايد حرفهاي كهنه صد بار زده شده امثال بنده را دور بريزند، نه اينكه بگويم به نسل قبل بياحترامي كنيم. بايد از آنها استفاده كرده و نظر و مشورت بگيريم ولي خود پيشقراولان اصولگرايي بايد به جوانها ميدان دهند.
ايدهيي كه به مذاق سنتيها خوش نخواهد آمد
اما ايده جوانگرايي از جمله ايدههايي است كه طي سالهاي گذشته هيچگاه به مذاق اصولگرايان سنتي خوش نيامده است. ايده جوانگرايي هنوز در لايههاي اوليه و اصلي اصولگرايان جا نيفتاده است. ليست انتخاباتي اصولگرايان كه از سوي كميته 7+8 براي انتخابات مجلس نهم صادر شد ليستي بود پر از كانديداهاي بالاي 60 سال. افرادي كه از سوي جامعه نيز براي نمايندگي مجلس انتخاب نشدند و همين ليست پيشكسوتي اصولگرايان سنتي موجب شد كه استقبال از ليست جبهه پايداري كه داراي كانديداهاي جوانتر بود بيشتر باشد. با اين وجود اصولگرايان سنتي هنوز هم ميل شديدي به ماندن در عرصه قدرت دارند و بدون شك از ايده جوانگرايي و ايجاد تشكيلات مدرن اصولگرايي استقبالي نخواهند كرد. حزب موتلفه اسلامي سالهاست كه به دنبال جوانگرايي است اما نهتنها تمايل آنچناني به اين كار ميان آنها ديده نشد بلكه اهداف، شكل و كاركردهاي موتلفه هم جذابيتي براي جوانان نداشت. درنتيجه سالهاست كه حزب موتلفه اسلامي به همان سبك و سياق قديمي و بازارياش اداره ميشود.
نسل جديد اصولگرايان كجا هستند؟
به بياني گفتههاي جواد لاريجاني در مورد رفتارهاي اصولگرايان درست است. نسل جديد اصولگرايان سالها است كه وارد ميدان نشدهاند و پيشكسوتان اصولگرا ترجيح دادهاند كه خود قدرت را در اختيار داشته باشند. با اين اوصاف نسل جديد اصولگرايان كجا هستند؟ ادبيات اصولگرايان سنتي براي جوانان اصولگرا جاذبه زيادي نداشته و به همين علت حالا نسل جديد اصولگرايان ادبيات تند و داغ جبهه پايداري را بيشتر پسنديدهاند و به همين خاطر است كه جريان اصولگراي سنتي آنچنان پايگاهي ميان جوانان ندارد. اصولگرايان سنتي هر روز با حجم بيشتري از مشكلات روبهرو ميشوند. نيروهاي قديمي و پيشكسوتشان توانايي جذب پايگاه اجتماعي را ندارند، نسل جديد اصولگرايان توسط جبهه پايداري مصادره شده است و جبهه پايداري كه به اسم اصولگرايي تشكيل شده بود تبديل به كابوس اين روزهاي اصولگرايان سنتي شده است. جلسات وحدتشان توسط سه تن از پيشكسوتترين افراد اصولگرا اداره ميشود و عملكرد دولت احمدينژاد كه مورد حمايت آنها بود نقش ويژهيي را در كاهش پايگاه اجتماعي آنها داشت.
مشكل اصولگرايان فقط جوانگرايي است؟
اما نكته اصلي اينجاست كه به فرض وجود نسل جديد اصولگرايان، باز هم مشكل اصلي اصولگراياني كه در اين سالها تنها از حربه نفي رقيب استفاده كردهاند وجود نيروهاي پيشكسوت نيست. تئوري جوانگرايي همان تئوري است كه اصولگرايان به شكل بادهاي موسمي به آن نگاه ميكنند و در موعد هر انتخاباتي از آن صحبت ميكنند اما كمي بعد و در زمان تنظيم ليستهاي انتخاباتي فراموش ميكنند كه چنين برنامهيي داشتهاند. حالا اما اگر نيروهاي جوان وجود خارجي هم داشته باشند باز هم اصولگرايان براي جمع و جور كردن يك پايگاه اجتماعي كه اين روزها آنچنان خبري از آن نيست بايد تلاش زيادي كنند. چند تكه شدن آنها، عدم وجود روحيه حزبي و تشكلي، فراموش كردن عملكرد سالهاي اخيرشان و روحيه قدرتطلبي از جمله معضلاتي است كه با وجود نيروهاي جوان بازهم حل نميشود و انسجامي براي اصولگرايان به ارمغان نخواهد آورد. به هر شكل حزب موتلفه، جبهه پيروان خط امام و رهبري، جبهه ايستادگي، جامعه روحانيت مبارز، جمعيت ايثارگران، جمعيت رهپويان، جامعه اسلامي مهندسين و جبهه پايداري مهمترين احزاب اصولگرا هستند كه هر كدام از آنها براي انتخابات مجلس آينده نسخهيي متفاوت براي خودشان ميپيچند كه رسيدن هر كدام از آنها به اجماع، بعيد به نظر ميرسد.
مشكل اصولگرايان با جوانگرايي حل نميشود
ابولقاسم رئوفيان معتقد است: در مورد جوانگرايي در تشكلهاي اصولگرا بايد تاكيد كنم كه نبايد با اين پديده به صورت افراطي برخورد شود. چنانچه از يك جريان سياسي انتظار يك جريان فعال، پويا و هدفمند را داشته باشيم بايد در آن جريان انديشههاي نو، روشن، پويايي تفكر توام با پختگي و آيندهنگري وجود داشته باشد كه چنين محصولي برخاسته از تلفيق ميان جوانان و پيشكسوتان خواهد بود. اينكه حضور اصولگرايان مجرب و كاركرده در عرصه سياست را ناديده بگيريم و صرفا به جوانگرايي روي بياوريم و تصور كنيم كه با غلبه جوانان بر عرصه سياستورزي، اهداف اصولگرايي محقق ميشود تصور درستي نيست و البته عكس اين قضيه هم تفكر درستي نيست. به هر حال تدبير پيران سياست كه در جبهه بزرگ اصولگرايي حضور داشتهاند و همچنين تجارب آنها كه افراد سرد و گرم چشيدهيي هستند تجارب خوبي است.
بدون شك اين افراد در مسير فعاليتهاي سياسي خودشان با پديدههايي چالش برانگيز مواجه شدند كه با استفاده از همان تجربيات توانستند با اين پديدهها برخورد كنند. اين همان موضوعي است كه در ميان جوانان روشنفكر داراي تفكر مدرن ديده نميشود. متاسفانه اين تفكر كه يا بايد به صورت مطلق جوانگرايي صورت بگيرد يا آنكه جوانان مطلقا نبايد به اين صحنه بيايند تفكر درستي نيست. از نظر من پير بودن يا جوان بودن اعضاي تشكلهاي اصولگرا علت يا عامل نرسيدن آنها به اجماع نيست بلكه عامل بازدارنده از دستيابي به اهداف اصولگرايان در جبهه اصولگرايي ناديده گرفتن مصالح و منافع ملي كشور از ناحيه برخي طيفهاي اصولگراست. برخي طيفهاي اصولگرا كه به تازگي شكل گرفتهاند با وجود آنكه داراي اعضاي جوان هستند اما به برخي اصول كمتوجه هستند كه همين موضوع آسيبهايي را به كل جريان اصولگرايي رسانده است. از سوي ديگر برخي از همين طيفها منافع طيفي خود را نسبت به منافع جمعي ترجيح ميدهند. بدون شك آنچه ميتواند رمز موفقيت اصولگرايان براي انتخابات مجلس بعدي را تضمين كند اين است كه اين باور به وجود بيايد كه رسيدن به اهداف با مشاركت همه طيفهاي اصولگرا محقق ميشود
نه تنها بخشي از آنها. نبايد اينگونه باشد كه برخي طيفهاي اصولگرا خود را محق بدانند كه ساير طيفها از آنها تبعيت كنند. متاسفانه در حال حاضر برخي طيفهاي جريان اصولگرايي خود را در قد و قواره مجموعه اصولگرايان نميبينند و مجموعه همين مسائل اصولگرايان را از رسيدن به وحدت و همدلي باز ميدارد.