counter create hit پاسخ شجریان به نامه افتخاری!
۰۴ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۱
کد خبر: ۵۹۹۴

پاسخ شجریان به نامه افتخاری!

«اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا؟»

به گزارش ایسنا، پوریا عالمی در مطلبی طنز که روزنامه شرق آن را منتشر کرده است، نوشت: «نفسم، عمرم، امیدم، دشتی‌ام، علیرضا جانم، افتخاری‌ام ببخش که پاسخ به نامه‌ات دیر شد. راستش الان سه روز است با کمک دیکسیونری و دیکشنری‌های فارسی قدیم به فارسی منسوخ، فارسی محله شما به فارسی امروز ایران، بنگلادشی به فارسی میانه، اوستایی به فارسی قدیم و همچنین تاریخ طبری به تاریخ هجری‌ شمسی مشغول ترجمه نامه‌ات هستم. راستش را بگو، دفتر انشای کلاس ششمت را پیدا کردی؟ مرسی پسرم. کار خوبی کردی. ولی آخه چرا؟ عزیزم، پاسخ نوشتن به نامه‌ات برای من خیلی زحمت داشت. ببین، بالاغیرتا فقط بوخون، دیگه ننویس.

اما پاسخ نامه‌ات؛

نوشته‌ای «ما آجر نیستیم که بمانیم

آجر نیستیم؟ آهکیم؟ گچ گچسریم؟ سیمان سمنانیم؟ سنگ دهبیدیم؟ مصالح ساختمانی سنگستانی و پسران، به جز علیرضاییم؟ ما چیستیم؟ از وقتی تو گفتی ما آجر نیستیم من به فکر فرو رفته‌ام که ما چیستیم؟ آیا اگر در مصالح ساختمانی آجر نیستیم در جاهای دیگر چی نیستیم؟ در سبزیجات هویج نیستیم؟ چغندر نیستیم؟ در لوازم منزل آباژور نیستیم؟ در وسایل ماشین ترمزدستی نیستیم؟ در ابزار و یراق لولا نیستیم؟ در ساعات روز لنگ‌ ظهر نیستیم؟ واقعا چرا آجر نیستیم؟‌ داری ساختمان می‌سازی و ذهنت درگیر شده؟ چیزی شده بگو.

نوشته‌ای «باید هر کدام در نوای هم بخوانیم

آفرین. تا حالا به ذهن من نرسیده بود. زنگ زدم تالار وحدت و هماهنگ کردم. قرار شد آخر هفته یک کنسرت بگذاریم نوایی نوایی، در نوای هم بخوانیم. خوبه؟

نوشته‌ای «ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم

راست می‌گویی. دو تا استاد که به هم برسند دیگر به هم استاد نمی‌گویند. می‌زنند روی پای هم، لپ هم را می‌کشند و شوخی ملموس می‌کنند. باشد. حرفی نیست. اما اجازه بفرما تو مرا ممدرضا صدا کنی. حتی مملی. اما من چگونه تو را به نام کوچکت صدا بزنم استادا؟ استادا آزموده را آزمودن خطاست.

نوشته‌ای «ما باید همایون هم باشیم

پس همایون چی؟ اگر ما همایون هم باشیم، همایون نسبتش با ما چه می‌شود؟ یعنی من بشوم همایون؟ بعد ثبت احوال ایراد نمی‌گیرد که چرا خودم همایون، پسرم همایون، استاد افتخاری هم همایون؟ بعد فردا کنسرت بگذاری، می‌خواهی بگویی کنسرت همایون؟‌ ای کلک. اگر راست می‌گویی چرا افشاری هم نباشیم؟ یا بیات ترک؟

نوشته‌ای «ما نباید ورود را از هم بپوشانیم ...»

به جون همایونم هنوز نفهمیدم یعنی چی. من کی ورود را از تو پوشاندم؟ ورود پوشاندنی است؟ یا پوشیدنی؟ شاید منظورت این است که به هم نوعی لباس بپوشانیم؟ چون دو روز است دارم ورود را می‌پوشانم ولی از هرکسی می‌پرسم می‌گوید ورودت پوشیده نیست.

نوشته‌ای «چرا هوا را آنچنان برای هم سرد کرده‌ایم که باید در دیدارهایمان با پالتوی زمستانی باشیم؟»

در رو بستم استاد.

نوشته‌ای «نباید دیگران برای ما تصمیم بگیرند، کدام طرف برو، کدام طرف نرو

الان‌ داری برای من تصمیم می‌گیری؟

نوشته‌ای «حیف کسی نیست برای خودمان شعر بگوید

حیف کسی نیست یعنی چی؟ یعنی کسی برای ما شعر بگوید حیفش است؟ یا یک کاما بعد از حیف است؟‌ داری افسوس می‌خوری کسی نیست برایت شعر بگوید؟ اتفاقا ریچارد براتیگان گفته بود همه دختران باید شعری داشته باشند که برای آنان نوشته شده باشد.

نوشته‌ای «کسی نیست ترقه‌ای به زمین بزند تا همه از حصاری که سرمای وجودمان را احاطه کرده، بیدار شویم

راستش من تا حالا از حصار بیدار نشدم. آن هم حصاری که سرمای وجودم را احاطه کرده باشد. بنابراین اگر ترقه هم بزنی من از حصارم بیدار نمی‌شوم.

نوشته‌ای «من چرا در گذر وجود شما از کنار جدول‌های دسته‌جمعی بگذرم، آن هم غریب و تنها

جان ممدرضا، کتاب متاب چی می‌خونی؟

نوشته‌ای «دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا

رضا... رضا... رضا... خوبه؟ نه؟ رضا... رضا... رضا... استادا...

نوشته‌ای «ما ته خط رسیدیم

یعنی می‌خواهی من را هم با خودت بکشانی؟ یا به‌ زور خط پایان را بکشی جلو؟ یعنی هر جا کم آوردی آخر خطه؟

نوشته‌ای «کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم

چیزی برای گفتن ندارم.

نوشته‌ای «محمدرضا شجریان دوستت داریم. اما نه با پیغام

من هم دوستت دارم عزیزم.

نوشته‌ای «خود را در لای یادداشت وزینت نپیچ. غریبی نکن

اول، من کی یادداشت نوشتم برات آخه؟ دوم اینکه نه عزیزم، لای یادداشت آخه چطوری بپیچم خودم‌رو؟ ولی با خواندن نامه‌ات تب و لرز کردم و الان خودم را لای پتو پیچیدم.

نوشته‌ای «بیا سکوت را بشکن با نوای خود

رضا... رضا... رضا... من کنسرت نمی‌تونم برگزار کنم بابا. سکوت نکردم. بای هانی

 

 

ارسال نظرات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۴
۰
۰
واقعا خیلی مسخرست که به خودشون جرات میدن به استاد افتخاری توهین کنن.هر چی هست بین استاد افتخاری و شجریان هست مگر اقای عالمی نماینده آقای شجریان هستند؟
محمد
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۴
۰
۰
متاسفم ازاینکه دراین دوران افراد بی ادب که تشخیص بزرگ وکوچک را نمیداند مثل همین فردی که هرچه از ذهن پوچ خود تراوش شده مشاهده می شود
احسان
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
۰
۰
افتخاری واقعا به ته خط رسیده و با این کاراش میخواد خودشو همقواره استادشجریان نشون بده وبرای خودش اعتباری دست وپا کنه درحالی که مردم خیلی باهوشند و تفاوت هنرمندی مردمی مانند استادشجریان رو با دیگران خوب تشخیص میدن
زاهدان
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
۰
۰
حيف وقتم كه براي خوندن اين نامه گذاشتم هنر هم همون قديمياش ياد بنان مرضيه والهه و ... بخير
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
۰
۰
افتخاری کوچک بودن خود را در گذشته نشان داد چطور استاد بزرگ شجریان با او رابطه برقرار کند؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
۰
۰
جناب استاد شجریان لطفا خودتان پاسخ دهید فضای خوبی نیست با وجود تمام مسایل شان اقای افتخاری رعایت نشد مگر مملکت ما چقدر هنرمنداصیل دارد
هادی
Canada
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۰
۰
۰
اقایی که گفتی افتخاری به ته خط رسیده از کجا فهمیدی؟ الان شجریان اول خطه ؟نیاز نیست افتخاری با وصل کردن خودش به شجریان اعتبار کسب کنه چون اعتباری برا شجریان نمونده که کسی بخواد با وصل کردن خودش به اون اعتبار کسب کنه مگه شجریان کیه ؟ یه ادم خود کمتر بین که خورده میگیره به افتخاری که چرا همش تو تلویزیون ایرانی بعدش خودش بی بی سی و صدای امریکا میپلکه .میگه صدا سیما اهنگای منو پخش نکنه بعد میگن شجریان مردمیه شجریان تموم شد هنر وصدا به تهایی کافی نیست مرام ومعرفتم باید باشه که ایشون نداره
پربحث ترین عناوین