در واقع این پرسش جای طرح دارد که آن قبلی ها حداقل اینگونه چرخش ناگهانی نزده و خود را ثابت قدم نشان می داند و این شد، شما که از هم اکنون دیگرگونه عمل می کنید، ما را و خودتان را به کجا خواهید برد؟
سرویس سیاسی خرداد- رضا رئیسی: چرا بدنه حامیان اصلاحات این روزها مایوس و منفعل شده و خبری از شور و حرارت انتخابات های قبلی در آنها نیست؟ چرا مدافعان سرسخت و دو آتشه احمدینژاد در سال 84 و 88 در سال 90 تبدیل به تندترین منتقدان او شدند؟ فارغ از تفاوت های این دو رئیس جمهوری علت این رویگردانی یک نقطه ثقل مشترک دارد که این روزها قالیباف و یاران هم هنوز به قدرت نرسیده و کامروا نشده اند بدان تمسک جسته و زنگ خطر را به صدا درآورده اند.
به گزارش
خرداد، سپهر سیاست ایرانی و سیاست ورزی در این آوردگاه عجیب و غریب نقاط پیدا و پنهان فراوان دارد اما اگر بخواهیم ایرادات اساسی آن را فهرست کنیم، بی شک عدم تحزب و فقدان سیاست ورزی حزبی به معنای واقعی و اخص کلمه مهم ترین نقطه تاریک سیاست ورزی در اتمسفر جمهوری اسلامی و در صدر این فهرست جای می گیرد.
برشمردن معایب فقدان تحزب و تحزب گرایی در سیاست ورزی مقالی بس بلند تر از این می خواهد البته اما علی الحساب باید گفت در نبود احزاب نظامند و قاعده مدار در کشور ما، سیاستمداران برکشیده شده در صحنه سیاسی که این برآمدن خود را در قالب احزاب شناسنامه دار نمی بینند، پس از دست یابی به قدرت هیچ دلیل و الزامی به پاسخگویی در برابر رای دهندگان ندیده و با عدم فشار اهرم حزبی دلیلی بر طی طریق در مسیرها و وعده های اعلامی نمی بینند، آنچنان که احمدی نژاد و روحانی هر کدام در دور دوم انتخاب خود از آنجا که در زاویه نگاه شخصی نیازی به رای مردم نمی دیدند بر مدار خاص خود که اصولا همسان با خواست و مطالبه رای دهندگان به آنان نبود، پیش رفتند و آنی شد که شد.
ناگفته پیداست که اگر فرد منتخب در قالب نامزد حزبی بر این مسند تکیه میزد، نمی توانست با این فراغ بال و طیب خاطر امیال و اغراض فردی خود را پیش ببرد، چرا که حزب متبوع وی پرونده انتخابات و رجوع به آرای مردمی اش با هشت سال بسته نمی شد و نیاز به جلب نظر مردم، آنان را در یک چارچوب منطقی و معقول تر کانالیزه می کرد.
حالا در این چند روز شاهد اتفاق جالب توجه و شایسته تامل تری هم هستیم. اگر احمدی نژاد و روحانی پس از انتخابات و با فاصله چند ساله تغییر مشی داده و خط عوض کردند، آقای قالیباف و یاران همراه وی هنوز انتخابات آغاز نشده و هنوز دری به تخته نخورده، با سرعت کهکشانی تغییر استراتژی داده و چرخش ناگهانی می زنند، نکته ای که زنگ خطر برای سیاست ورزی در جمهوری اسلامی را به صدا درآورده و نباید براحتی از کنار آن گذر کرد و البته این سئوال جدی را پیش روی ناظران و مخاطبان قرار می دهد که اگر به این راحتی تغییر مسیر در دستور کار قالیباف و شرکا قرار می گیرد، چه تضمینی وجود دارد که آنان در فردای دستیابی به کرسی های خوش نشین و سبز بهارستان بر سر وعده ها و شعارهای انتخاباتی این روزهای خود باقی بمانند!
در واقع این پرسش جای طرح دارد که آن قبلی ها حداقل اینگونه چرخش ناگهانی نزده و خود را ثابت قدم نشان می داند و این شد، شما که از هم اکنون دیگرگونه عمل می کنید، ما را و خودتان را به کجا خواهید برد؟
72 ساعت پیش قالیباف سر لیست شورای ائتلاف بود و همراهان وی در ارکان مهم و راهبردی شورای ائتلاف بیش از یکسال حضور داشتند اما به محض اعلام لیست قطعی و شروع اعتراضات گسترده کاربران اصولگرا در فضای مجازی، قالیباف که رای شورای ائتلاف را با خود داشت، زیر میز بازی زد و از لیست اعلامی تبری جست، حال آنکه با اوصاف گفته شده، این لیست اگر لیست مطلوب او و همراهان نبود پس لیست چه کسی بود؟ به خصوص که حضور قالیباف در صدر لیست یکی از مهم ترین دلایل اختلاف مبنایی میان اصولگرایان شورای ائتلاف و رفقای قدیمی جبهه پایداری بود.
کار البته به اینجا هم ختم نشده و در لیستی که همراهان قالیباف داده اند، تنی چند از چهره های کلیدی جبهه پایداری حضور دارند و حتی قالیباف به تمجید از اظهارات تازه مرتضی آقا تهرانی هم پرداخته است.
کیست که نداند قالیباف و جبهه پایداری دیر زمانی است که تفاوت های ملموس حداقل تاکتیکی داشته و دارند و اینکه به یکباره و تنها طی چند ساعت اینگونه قالیباف تغییر خط داده و جور دیگر حرف می زند، نه فقط عجیب است که نشانه ای بارز بر تسری این ایده در نگاه قالیباف و یاران همراه او است که برای نیل به قدرت هر چیزی توجیه پذیر و قابل دفاع است!
البته که دست یابی به ائتلاف و هم افزایی در فضای پیشا انتخاباتی هم مقبول است و هم خردمندانه اما نه اینگونه ناگهانی و غیر حرفه ای و با تفاوت های ملموس و به این سبک و سیاق.
البته
مرتضی طلایی یار همیشه همراه قالیباف ضمن حمله شدید به شورای ائتلاف و لیست آن سعی بر آن داشته که اتفاقات و اختلاف افکنی های تیم قالیباف را توجیه و شرایط را معمولی و غیر عجیب و غریب نشان دهد و از تلاش قالیباف برای اتحاد با جبهه پایداری اظهار بی اطلاعی کند اما خوب هر چه هست این اتفاقات بیش از هر چیزی نشان می دهد که قالیباف فرد خوبی برای نوشتن یادگاری روی دیوارش نیست و شاید علت ناکامی های پیاپی وی در انتخابات های گذشته هم به همینجا و شناخت از این خصلت او باز می گردد!