">
صادق هدایت، یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران، در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ (۹ آوریل ۱۹۵۱) در سن ۴۸ سالگی در پاریس دست به خودکشی زد. او در آپارتمان اجارهای خود در خیابان شامپیونه، واقع در محلهای نزدیک بولوار سنمیشل، با باز گذاشتن شیر گاز و بستن تمام منافذ تهویه، به زندگی خود پایان داد. پیکر او در گورستان پرلاشز، در کنار بسیاری از بزرگان هنر و ادب جهان به خاک سپرده شد.
صادق هدایت در اواخر سال ۱۳۲۹ از فضای فرهنگی و سیاسی ایران ناامید شده و ایران را ترک کرده بود. او بدون پول و شغل در پاریس اقامت گزید. و سرانجام در ۱۹ فروردین خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب میشود که خودکشی کرده است. وی چند روز قبل از خودکشی بسیاری از داستانهای چاپنشدهاش را نابود کرده بود.
دلایل خودکشی هدایت به صورت قطعی مشخص نیست، اما ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی، فلسفی و شخصی در آن نقش داشتهاند:
هدایت از جوانی با افسردگی، حس پوچی، انزوا و اضطرابهای فلسفی دستوپنجه نرم میکرد. در بسیاری از آثارش، از جمله بوف کور، رگههایی از نگاه تلخ به زندگی، مرگ، بیهودگی هستی و یأس از انسانها دیده میشود.
او بارها شغل عوض کرد، از کارهای دولتی گریزان بود، و ارتباط خوبی با ساختارهای رسمی نداشت. با اینکه در ایران تحسین شد، اما در زمان حیاتش، بسیاری از آثارش یا سانسور میشدند یا بهطور محدود منتشر میشدند و کمتر مورد درک عمومی قرار میگرفتند.
پرویز ناتل خانلری و دیگر معاصرانش گفتهاند که هدایت به مرور به همه چیز بدبین شده بود، از سیاست تا ادبیات و حتی انسانیت. برخی معتقدند دل بریدن از ایدئولوژیهای سیاسی (مثل فاصله گرفتن از حلقه چپگرایان) نیز در افسردگی عمیقش مؤثر بوده است.
هدایت تحت تأثیر فیلسوفان اگزیستانسیالیست مثل کییرکگور و ژان پل سارتر و نویسندگانی چون کافکا بود. خودکشی برای او صرفاً یک کنش روانی نبود؛ نوعی انتخاب فلسفی در برابر «تحمیل هستی» و «معنای گمشده زندگی» بود.
آنچه از زندگینامه صادق هدایت برمیآید این است که فکر خودکشی از همان ابتدای جوانی با وی همراه بوده است. نخستین اقدام به خودکشی او در سال ۱۳۰۷ در رودخانه مارن در کشور فرانسه بود که بینتیجه ماند زیرا سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. گفته میشود که علت خودکشی وی مسائل عاطفی بودهاست؛ اگر چه هدایت هرگز راجع به خودکشی نخست خود توضیحی به هیچکس نداد.