ماریو بارگاس یوسا عاشق ادبیات و خواندن بود و کتاب «چرا ادبیات» به خوبی نشان میدهد که چرا این نویسنده اهل پرو تا این اندازه عاشق ادبیات بوده است. بارگاس یوسا دو بار به توصیه دو ناشر دست به معرفی بهترین آثار ادبیات جهان زد. بار نخست به سفارش نشر «بیبلیوتکا ده پلاتا» ۲۵ اثر را در فاصله سالهای ۱۹۸۷تا ۱۹۸۹ انتخاب کرد و مقدمهای برای هریک از آنها نوشت که بعدها این مقدمهها در کتابی مجزا منتشر شدند و عبدالله کوثری برخی از آنها را به فارسی ترجمه کرده که در کتاب «دعوت به تماشای دوزرخ» گردآوری شده است.
به گزارش ایسنا، بار دوم بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴، بر ۲۴ اثر دیگر مقدمه نوشت که در مجموعهای با عنوان شاهکارهای مدرن اروپایی منتشر شد. در ادامه برخی از آثار این دو مجموعه که ترجمهای از آنها در زبان فارسی موجود است آورده میشود:
«مرگ در ونیز» توماس مان
«دوبلینیها» جیمز جویس
«خانم دالوی» ویرجینیا ولف
«گتسبی بزرگ» فرانس اسکات فیتس جرالد
«حریم» ویلیام فاکنر
«دنیای قشنگ نو» آلدوس هاکسلی
«مدار راس السرطان» هنری میلر
«جلال و قدرت» گراهام گرین
«بیگانه» آلبر کامو
«شرق بهشت» جان استاین بک
«هویت گمشده اشتیلر» ماکس فریش
«لولیتا» ولادیمیر ناباکوف
«دکتر ژیواگو» بوریس پاسترناک
«طبل حلبی» گونتر گراس
«دفترچه طلایی» دوریس لسینگ
«یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» آلکساندر سولژنیتسین
«عقاید یک دلقک» هاینریش بل
«هرتزوگ» سال بلو
«پاریس جشن بیکران» ارنست همینگوی
«جنگ و صلح» لئون تالستوی
«جنزدگان» فیودور داستایوسکی
داستانهای آنتوان چخوف
«مسخ و دیگر داستانهای» فرانتس کافکا
«در جستو جوی زمان از دسترفته» مارسل پروست
«وجدان زنو» ایتالو اسووو
«کوه جادو» توماس مان
«نادیا» آندره برتون
مارش رادتسکی: یوزف روت
«سفر به انتهای شب» لوئی فردینان سلین
«وضعیت بشری» آندره مالرو
«ظلمت در نیمروز» آرتو کوستلر
«مرشد و مارگاریتا» میخاپی بولگاکف
«دنبالهرو» آلبرتو موراویا