counter create hit بازاندیشی در ریشه‌های بحران آب؛ وقتی عدالت زیر خاک خشکیده دفن می‌شود
۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۰
کد خبر: ۴۱۴۶۸۴
وقتی آب می‌خشکد، شکاف‌ها بیرون می‌زنند

بازاندیشی در ریشه‌های بحران آب؛ وقتی عدالت زیر خاک خشکیده دفن می‌شود

بازاندیشی در ریشه‌های بحران آب؛ وقتی عدالت زیر خاک خشکیده دفن می‌شود
بحران آب، دیگر نه صرفاً مسئله‌ای زیست‌محیطی‌ست و نه فقط دغدغه‌ی کشاورزان. این بحران، امروز به زبانی برای روایت بی‌عدالتی ساختاری، سیاست‌زدگی منابع و فروپاشی رابطه‌ی دولت و مردم تبدیل شده است. در دل این خشکی، بذرهای اعتراض، بی‌اعتمادی و مهاجرت کاشته می‌شود. آیا وقت آن نرسیده که از نو درباره‌ی آب، قدرت، و عدالت بیندیشیم؟

سرویس اجتماعی خرداد: در بحران‌های عمیق زیست‌محیطی، همیشه چیزی بیش از طبیعت در حال نابودی‌ست. وقتی خاک ترک می‌خورد، تنها کشاورزی نیست که فرو می‌پاشد؛ بلکه نوعی اعتماد جمعی، امید اجتماعی و پیوند تاریخی میان مردم و سرزمین‌شان نیز فرومی‌ریزد. مسأله‌ی آب، به‌ویژه در سرزمین‌های خشک‌ـنیمه‌خشک، صرفاً یک چالش اقلیمی نیست، بلکه بازتابی از تصمیمات سیاسی، اولویت‌های توسعه‌طلبانه و مناسبات نابرابر قدرت است.

به گزارش خرداد؛ در چنین شرایطی، مفهومی چون عدالت محیطی به‌میان می‌آید. مفهومی که فراتر از توزیع آب، به معنای توزیع قدرت، دسترسی و شنیده‌شدن صدای کسانی‌ست که بیشترین آسیب را می‌بینند اما کمترین نقش را در تصمیم‌سازی‌ها دارند. اعتراضات اجتماعی شکل‌گرفته در بستر خشکسالی، گواهی‌ست بر انباشت یک بی‌عدالتی مزمن. اعتراض نه فقط به نبود آب، که به «بی‌عدالتیِ نهادینه‌شده» است. این اعتراضات گاه در سکوت شکل می‌گیرند، گاه در خیابان، و گاه در مهاجرت بی‌صدا از روستاهایی که دیگر امکان زیستن ندارند.

بحران آب در بسیاری از مناطق، به بحران مشروعیت بدل شده است. اعتماد عمومی، که زمانی با وجود سختی‌ها بر پایه‌ی این امید شکل گرفته بود که "اگر سختی هست، دست‌کم عدالت هست"، حالا در مواجهه با اولویت‌بندی‌های رانتی، قراردادهای مبهم و اجرای ناعادلانه‌ی طرح‌های انتقال و سدسازی، دچار فرسایش شده است. و این فرسایش، تنها با بارندگی و پرشدن مخازن جبران نمی‌شود. اینجا مسئله، بازسازی رابطه‌ای‌ست که میان مردم و تصمیم‌گیران از هم گسسته شده.

در قلب این بحران، یک پرسش بنیادین مطرح است: چه کسی حق دارد تصمیم بگیرد که چه آبی، به کجا و برای که برود؟ در غیاب مشارکت واقعی ذی‌نفعان محلی و بدون درنظر گرفتن تنوع اقلیمی و زیستی، تصمیمات به جای حل مسئله، اغلب منجر به جابجایی بحران از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر می‌شوند. جایی که کشاورزی حذف می‌شود تا صنعتی جایگزین شود که نه‌تنها پایداری ندارد، بلکه مصرف آب آن ده‌ها برابر بیشتر است. این جابجایی‌ها، شاید از نگاه عددی در کاغذهای مدیریتی منطقی باشند، اما از نگاه زیست‌اجتماعی، تنها انتقال زخم از بدنی به بدن دیگر است.

بازاندیشی در بحران آب، یعنی عبور از مدیریت‌های فنی و کمی، و رفتن به سوی درکی عمیق‌تر از سیاست آب. یعنی دیدن این بحران نه فقط به‌عنوان نتیجه‌ی خشکسالی، بلکه پیامد سال‌ها سیاست‌گذاری بی‌اعتنا به واقعیت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی. یعنی شنیدن صدای کسانی که خاک‌شان ترک برداشته اما هنوز زبان‌شان برای عدالت باز است. بازاندیشی یعنی این‌که قبل از ساختن یک سد دیگر یا انتقال یک مترمکعب آب، لحظه‌ای فکر کنیم که داریم چه نوع زیستی را می‌سازیم و کدام زیست را حذف می‌کنیم.

اگر عدالت محیطی را نه فقط در توزیع منابع، بلکه در نحوه‌ی تصمیم‌سازی و میزان مشارکت مردم تعریف کنیم، آن‌گاه درخواهیم یافت که بخش بزرگی از بحران آب، از حذف صداها و نادیده‌گرفتن بومیان و بسترهای محلی ناشی می‌شود. عدالت، فقط در میانگین مصرف خلاصه نمی‌شود؛ عدالت یعنی توان شنیدن، توان اصلاح، و توان بازگشت از مسیرهای نابرابر.

مسأله آب، از همین حالا آینده‌ را می‌نویسد. نه فقط آینده‌ی اقلیم، که آینده‌ی مناسبات اجتماعی، زیست‌پذیری شهرها، پایداری روستاها، و حتی سیاست. برای نجات آب، باید پیش از هر چیز سیاست را از انحصار بیرون آورد و عدالت را به سیر آب بازگرداند. در غیر این صورت، خاکی که امروز ترک خورده، فردا دیگر حتی زمینی برای ایستادن باقی نمی‌گذارد. این فقط یک هشدار نیست؛ دعوتی‌ست به بازاندیشی.

ویزا کانادا
اسنپ دکتر صفحه خبر
کارن تجارت
خرید آنلاین
عی بابا صفحه خبر
پرواز بیتاسیر
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2
اکومگ2