روزی روزگاری ورزش کردن فقط برای حس خوب و فرصتی برای حرکت و پاکسازی ذهن بود. حالا هر قدمی که برمیداریم، ثبت و اندازهگیری میشود. همه ما شنیدهایم که «10 هزار قدم در روز» برای سلامتی لازم است؛ عددی که به استاندارد طلایی تبدیل شده، هرچند پژوهشها (مانند تحقیق تودور-لاک و همکاران، 2011) بهطور قطع آن را تأیید نمیکنند. با این حال، بسیاری از ما خود را موظف میدانیم که هر روز این قدمها را پر کنیم، بیتوجه به اینکه آیا این هدف واقعاً با نیازهای ما سازگار است یا نه.
به گزارش کژمژ؛ این نظارت بیشازحد فقط محدود به تناسب اندام نیست. والدین نیز روزگاری به غرایز خود و علائم کودکشان اعتماد میکردند. یک نوزاد شیرخوار هر قدر که نیاز داشت میخورد، بدون هیچ اندازهگیری. اما اکنون، با شیشه شیر، والدین اغلب برای هر اونس نگران میشوند و مدام با این سؤال دستبهگریباناند که آیا کودکشان به اندازه کافی غذا خورده یا خیر.
این تغییر در سیستم آموزشی نیز مشهود است. یک نسل قبل، والدین فقط از کارنامهها و شاید پروژهها یا امتحانهای بزرگ خبر داشتند. اما والدین امروزی روزانه با انبوهی از اطلاعیههای مربوط به هر تکلیف، آزمون و نمره بمباران میشوند. این حجم از اطلاعات نهتنها استرسزا است، بلکه گاهی باعث سردرگمی میشود، بهویژه زمانی که اطلاعات نادرست باشد و والدین بهاشتباه فرزندانشان را درباره تکالیفی که انجام دادهاند یا اصلاً نداشتهاند، بازخواست کنند.
بدون شک پایش میتواند مفید باشد. در رواندرمانی، ابزارهای خودنظارتی مانند یادداشت غذایی یا ثبت تمرینها به تعیین وضعیت اولیه و پیگیری پیشرفت کمک میکنند (کورتوویچ و نلسون-گری، 1999). برای کودکان نیز جدولهای برچسبی میتوانند عادات خوب را تقویت کنند. اما میان پایش مفید و پایش مضر مرز باریکی وجود دارد.
به معایب آن فکر کنید:
به این جملات فکر کنید:
وقتی نظارت بیشازحد باعث افزایش استرس میشود، وقت آن رسیده که دوباره به آن فکر کنیم.
پایش همیشه بد نیست، اما ضروری است که مفید و غیرضروری را از هم جدا کنید. از خود بپرسید:
بهعنوان مثال، آیا لازم است هر قدم خود را بشمارید یا میتوانید از هوای تازه و حرکت لذت ببرید؟ اگر نوزادتان خوشحال و در حال رشد است، آیا مهم است که بدانید چند اونس در هر وعده غذا خورده است؟ اگر فرزندتان از نظر تحصیلی و عاطفی خوب پیش میرود، آیا نیازی هست که از هر نمره و تکلیف روزانهاش مطلع شوید؟
وقتی تصمیم میگیرید چه چیزی را پایش کنید، روی اطلاعات مفید تمرکز کنید—اطلاعاتی که تغییرات معنیداری ایجاد میکنند. بقیه را رها کنید. به غرایز خود اعتماد کنید و بگذارید علائم طبیعی رشد شما را راهنمایی کنند: رضایت پس از یک پیادهروی خوب، لبخند نوزادتان یا فرزندتان که بهتدریج مستقلتر میشود.
افتادن در دام کارهایی که دیگران انجام میدهند یا شبکههای اجتماعی به شما القا میکنند آسان است. اما به یاد داشته باشید که مقایسه دائمی میتواند به نارضایتی و حتی افسردگی منجر شود (پریماک و همکاران، 2021). فردی که در اینستاگرام چالش 30 روزه خود را منتشر میکند، احتمالاً تیمی دارد که محتوایش را طراحی میکند و تصویری غیرواقعی از موفقیت بیدردسر ایجاد میکند.
به جای اینکه درگیر این مقایسهها شوید، روی آنچه برای شما و خانوادهتان مناسب است تمرکز کنید. اگر یادآوریها به فرزندتان کمک میکند دندانهایش را مسواک بزند و برایتان طاقتفرسا نیست، عالی است. اگر پیگیری تمرین پیانو شما را باانگیزه نگه میدارد، انجامش دهید. اما اگر این سیستمها استرسآور هستند، ایرادی ندارد که کنار بگذارید.
در عمق ماجرای نظارت بیشازحد، اغلب نوعی فقدان اعتماد نهفته است—اعتماد به خود، بدنمان یا عزیزانمان. بازپسگیری این اعتماد میتواند آزادیبخش باشد. به علائم کوچک و طبیعی موفقیت توجه کنید: لبخند نوزادتان، انرژی بیشتر بعد از یک پیادهروی، یا فرزندتان که مشکلاتش را خودش حل میکند.
در نهایت، زندگی درباره رسیدن به اهداف ساختگی نیست. زندگی یعنی یافتن شادی، تعادل، و آرامش. پس نفس عمیقی بکشید، اعلانها را خاموش کنید و «بایدها» را رها کنید. گاهی کمتر، واقعاً بیشتر است.